برانژه: (به ژان) زندگیکردن امری غیرعادیست. ژان: برعکس، هیچی طبیعیتر از این نیست. دلیلش هم اینکه همهی مردم زندگی میکنند. برانژه: تعداد مُردهها بیشتر از زندههاست. تعداد اونها روزبهروز بیشتر میشه، زندهها کمیابن. ژان: مُردهها، باید گفت چنین چیزی وجود نداره! هاه! هاه!... (خندهی بلند) اونها هم به شما فشار میآرند؟ چیزی که نیست، چطوری میتونه فشار بیاره؟ برانژه: من خودم از خودم میپرسم که آیا هستم یا نه! ژان: (به برانژه) شما نیستید، عزیز من، برای اینکه نمیاندیشید! بیندیشید، آنوقت خواهید بود.