به هر رو، بینش شخصی و تجربیات گذشتهام به من این جسارت را داد تا به کمک خوانندگانم به سرفصلهایی از نوع «چه باید کرد» ی برسم که اینک تقدیم تان میکنم. این سرفصلها را میتوان به دو گروه متمایز به اصطلاح نرمافزاری و سختافزاری تقسیم کرد که سختافزارهایش را در قالب اقداماتی میدانم که قطعا دست دولتها برای اجرای آن باید در کار باشد؛ یعنی کار جنبهی فیزیکی و اجرایی دارد. متحول کردن اساسی بعضی از ساختارهای دولتی دیگر دست من و شما نیست. ولی اجرای بیشتر پیشنهادهایم دست خود من و شماست مثل برخورد با فرزندانمان، خودداری از دروغ گفتنهای سریالی هر روزه یا کم کردن این همه تعارفات بیپایه و به معنی واقعی کلمه بیهوده. اینها را دیگر نه دولتها گردنمان گذاشتهاند و نه حتی استکبار جهانی! دست خودمان است. باید تکتکمان باور کنیم که تا این موارد و دیگر موارد ازقلمافتادهی از این دست اصلاح نشوند و زیربنای لازم برای اصلاحات عمیق و واقعی تامین نشود، حتی اگر تمامی کشور را هم در پوششی از صداقت و درایت یک مدیریت استثنایی تصور کنیم، هرگز به آنچه مورد نظرمان است نخواهیم رسید؛ همانطور که تا به حال نرسیدهایم.