نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

1 جرعه خون تازه

شب خارجی. نمای عمومی شهر. نمای عمومی پایتخت ملکشاه سلجوقی. پنجره‌ها تاریک‌اند. نوری به بیرون نمی‌تابد. خوابگاه خواجه نظام (همان زمان). زنی باریک‌اندام (راحیل) چون شبحی پرده‌های توری مشکی را کنار می‌زند، اما ناگهان دستی او را از پشت می‌کشد.

لگا
9786008987475
۱۱۲ صفحه
۲۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نغمه ثمینی
شکلک (نمایش‌نامه همراه 2 نقد و 2 مصاحبه) جیبی
شکلک (نمایش‌نامه همراه 2 نقد و 2 مصاحبه) جیبی در بستری ظاهرا واقعی و باورپذیر، داستانی به تصویر می‌کشد که در عالم واقع امکان وقوع ‌آن وجود ندارد. نقد مسائل اجتماعی یا به تعبیری بهتر، نقد شرایط اجتماعی از منظر سیاسی یکی از لایه‌های زیرین و بنیادین نمایش‌نامه "شکلک" است که در قالبی کاملا داستانی نمایشی و در هیئت اثری برخوردار از داستانی غیرسیاسی مطرح می‌شود.
خانه (نمایش‌نامه برای 3 اتاق و 1 پشت‌بام)
خانه (نمایش‌نامه برای 3 اتاق و 1 پشت‌بام) دکترا بهم گفتن از درون ذره‌ذره سلول‌هات کوچک و کوچک‌تر می‌شن تا یک شب که بیماری لگد آخرش رو می‌زنه. اون‌وقت دیگه همه چی تمومه. جسم تموم می‌شه اما انرژی ذهنی هیولا وارت همه جا منتشر می‌شه. تو به یه صدای سیال تبدیل می‌شی و اون وقت همه‌جا هستی! امشب همون شبه. بیست‌وهفت مهر. اونا دقیقا نمی‌دونن مریضی من چیه، اما ...
شکلک (نمایش‌نامه همراه 2 نقد و 2 مصاحبه)
شکلک (نمایش‌نامه همراه 2 نقد و 2 مصاحبه) در بستری ظاهرا واقعی و باورپذیر، داستانی به تصویر می‌کشد که در عالم واقع امکان وقوع ‌آن وجود ندارد. نقد مسائل اجتماعی یا به تعبیری بهتر، نقد شرایط اجتماعی از منظر سیاسی یکی از لایه‌های زیرین و بنیادین نمایش‌نامه "شکلک" است که در قالبی کاملا داستانی نمایشی و در هیئت اثری برخوردار از داستانی غیرسیاسی مطرح می‌شود.
نگاه‌مان می‌کنند
نگاه‌مان می‌کنند مجبوره دوسم داشته باشه. دوسم نداشته باشه، خودمو از همین‌جا می‌ندازم پایین کلش الکی شدا. معلم رقص سالسای من و مامانم بود. یعنی همه این مجتمع شاگردشن. همین بلوک روبه‌رویی هم شاگرد داره. حالا کارش تموم شد زنگ می‌زنم بهش. فکر کنم یه چیزایی بدونه از این لیدی گاگا. ولی می‌گه من از همه با استعدادترم. یعنی جرات داره، نگه. ...
هیولاخوانی
هیولاخوانی ابراهیم: به تو محرمه، به این دنیا نامحرمه. بهت گفتم حرف که می‌زنی باهاش، روحشو معذب می‌کنی. نمی‌تونه جواب بده، معذب می‌شه. نگفتم داستان حضرت هابیلو برات؟ مرضیه: گفتین عموجان. ابراهیم: چی گفتم؟ مرضیه: یادمه عموجان. ابراهیم: بگو! کلمه به کلمه‌شو!
مشاهده تمام رمان های نغمه ثمینی
مجموعه‌ها