خانم لوشانتر با وجود انکار سرسختانهاش از همه چیز خبر داشته است. این زن ریاکار سعی میکند، بیگناهی موهومش را تحت لوای تقوائی دروغین پنهان کند، در حالی که سوابق نشان میدهد که او با عزمی راسخ و تهوری بیسابقه در این اقدام دست داشته است. خانم لوشانتر بهانه میآورد که دخترش او را فریب داده است، او گمان میکرده پولها متعلق به آقای بریون بوده است. چه نیرنگ فاحشی!