کودک و نوجوان

نی‌نی آدم و نی‌نی موشی

نی‌نی موشی همسایه نی‌نی آدم بود. آن‌ها با هم حرف می‌زدند و می‌خندیدند. نی‌نی موشی گفت: «من می‌پرم بالا، آسمان را می‌گیرم.» نی‌نی آدم ها ها ها خندید و گفت: «من به آسمان می‌گویم برو بالاتر، تا دست تو بهش نرسه.» نی‌نی موشی هه هه هه خندید و گفت...

9786229540183
۱۲ صفحه
۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های لاله جعفری
نی‌نی آدم و نی‌نی خرسی
نی‌نی آدم و نی‌نی خرسی نی‌نی خرسی با نی‌نی آدم دوست شد. سوار کالسکه اسباب‌بازی‌هایش شد. نی‌نی آدم، کالسکه را بست به سه‌چرخه‌اش و راننده شد. نی‌نی خرسی گفت: «بیب بیب، آمیب. بیب بیب، آمیب!» نی‌نی آدم راه افتاد. کالسکه هم دنبالش راه افتاد. یک ذره که ذفت، کالسکه ایستاد؛ راه نرفت. نی‌نی آدم گفت: «وای! کالسکه‌ام خراب شد.» نی‌نی خرسی از کالسکه آمد پایین. ...
نی‌نی آدم و نی‌نی پیشی
نی‌نی آدم و نی‌نی پیشی نی‌نی پیشی و نی‌نی آدم توی چمن‌ها دنبال‌بازی می‌کردند. یکهو نی‌نی پیشی ایستاد و گفت: «من همین حالا یه دوست تازه پیدا کردم. اگه گفتی دوستم کیه؟» نی‌نی آدم گفت: «نی‌نی پیشی همسایه؟» نی‌نی پیشی گفت: «نه نه نه! سبیل و گوش نداره.» نی‌نی آدم گفت: «پس چی داره؟» نی‌نی پیشی گفت...
مشاهده تمام رمان های لاله جعفری
مجموعه‌ها