رمان خارجی - فرانسه

10 فرزند هرگز نداشته خانم مینگ

(Les dix enfants que madame ming na jamais eus)

خانم مینگ دوست دارد درباره ده فرزندش که در نقاط مختلف کشور پهناور چین زندگی می‌کنند، حرف بزند. آیا او در کشور تک فرزندی، افسانه می‌بافد؟ قانون را دور زده است؟ در جنونی خفیف فرو رفته است؟ اگر این بچه‌ها خیالی نباشند چه؟ راز باورنکردنی خانم مینگ، به راز چین گذشته و چین امروز می‌پیوندد، و با حکمت کهن کنفسیوس خود را روشن می‌کند. ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ در ادامه اسکار و خانم صورتی، موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن و فرزند نوح، ششمین داستان از مجموعه ‹‹ حلقه ناپیدا›› را تشکیل می‌دهد.

9789642438518
۱۳۹۷
۸۸ صفحه
۰ مشاهده
۰ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
فلیکس و سرچشمه اسرار
فلیکس و سرچشمه اسرار به ماورای آنچه پیداست نگاه کن، دنبال روحی بگرد که در پس این ظهور، چیزها رو آشکار میکنه و از نیروی جهان که اونو به تو عرضه میکنه، تغذیه کن. سرچشمه ی اسرار همه جا هست، هرکس خوب نگاه کنه، سرانجام اونو میبینه. برگرفته از متن کتاب فلیکس پسر سیاه پوست دوازده ساله ای است که با مادرش فاتو در پاریس زندگی ...
1 روز قشنگ بارانی
1 روز قشنگ بارانی پنج داستان کوتاهی که در این کتاب گرد آمده است. هر یک حکایت زنی را بازگو می‌کند. زنانی با خصوصیات و خلق و خویی متفاوت، اما همگی در جست و جوی حقیقت خود و معنای زندگی. اریک امانوئل اشمیت در این داستان‌ها با سبکی ساده و بی‌پیرایه اما پرکشش، ترانه‌سرای امید و شور زندگی می‌شود تا بار دیگر با خواننده‌اش به ...
مسیو ابراهیم
مسیو ابراهیم «مسیو ابراهیم، اگه با زنتون و برژیت باردو توی یه قایق باشین و قایق چپ بشه چیکار می‌کنین؟» «مطمئنم که زنم شناگر ماهریه.» تا حالا ندیده بودم که چشمی چنان بخندد. من هم از ته دل خندیدم. چشم‌هاش برق می‌زد. پیرمرد برخلاف ظاهرش راز خوشبختی و لبخند را می‌شناسد و به دوست نوجوانش می‌شناساند. در جهان مطلق‌ها و پیش‌داوری‌ها، در جهان سوزاندن به ...
اولیس از بغداد
اولیس از بغداد سعد می‌خواهد هرج و مرج بغداد را به مقصد اروپا، آزادی و آینده ترک کند. اما چگونه می‌تواند از مرز بگذرد، بی آن‌که دیناری در جیب داشته باشد؟ چگونه مانند اولیس باید شجاعانه از توفان‌ها بگذرد، از کشتی شکسته جان به در ببرد، از چنگال قاچاقچیان مواد مخدر بگریزد، از بی‌رحمی زندان‌بان سایکلوپی فرار کند، یا از افسون عاشقانه‌ی کالیپسوی ...
سگ
سگ وقتی به او نزدیک شدم و بیش از یک متر از او فاصله نداشتم زوزه‌ای تیز سر داد و می‌کوشید که پوزه‌اش را از لای سیم‌های خاردار به من برساند. من به سمت او خم شده بودم و گرمی نفس و رطوبت نوک پوزه‌اش را بر کف دستم حس می‌کردم. دستم را می‌بوسید. آن‌وقت نوبت من بود که با او ...
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها