در پاریس دهه 1960 مومو پسربچه دوازده ساله یهودی با پیرمرد عرب خیابان آبی یا همان موسیو ابراهیم، دوست میشود. اما ظاهرا ماجرا ابهامهایی در خود دارد. موسیو ابراهیم بقال، عرب نیست. خیابان آبی، آبی نیست و پسربچه نیز شاید یهودی نباشد...
۵۲ رمان
اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشتههای او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفتهاست.
چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است.
نمایشنامههایی از او نظیر «خرده جنایتهای زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گلهای معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گلهای قرآن»، «اسکار و خانم ...
اولیس از بغداد
سعد میخواهد هرج و مرج بغداد را به مقصد اروپا، آزادی و آینده ترک کند. اما چگونه میتواند از مرز بگذرد، بی آنکه دیناری در جیب داشته باشد؟ چگونه مانند اولیس باید شجاعانه از توفانها بگذرد، از کشتی شکسته جان به در ببرد، از چنگال قاچاقچیان مواد مخدر بگریزد، از بیرحمی زندانبان سایکلوپی فرار کند، یا از افسون عاشقانهی کالیپسوی ...
اسباب خوشبختی
این کتاب مجموعهای است از 4 داستان کوتاه اریک امانوئل اشمیت به انتخاب شهلا حائری. در این داستانهای اریک امانوئل اشمیت بار دیگر با ظرافت خاص خود به جستجو در درون شخصیتها و روابط انسانها میپردازد. گاهی از خوشبختی متزلزل یک زن میگوید، زمانی از غفلت یک پدر، گاهی از نیروی خاطرات و همواره از مرز میان واقعیت و تخیل ...
کشتیگیری که چاق نمیشد
از آنجایی که من لاغر و دراز و بیحال و وارفته بودم، وقتی که شومینتسو از جلویم رد میشد، فریاد میکشید:
من یم مرد تنومند رو تو وجود تو میبینیم.
کفریکننده بود! من از روبهرو مثل پوست خشکشده یک شاهماهی بودم که بر روی یک چوب کبریت قرار گرفته بود؛ از نیمرخ... کسی نمیتوانست از نیمرخ مرا ببیند، من تنها از دو ...
شب والونیه
... می گویند زمانی که یک نوزاد به دنیا میآید، هفته های اول تا حدودی نابیناست، رنگها و شکلها را نمیتواند تشخیص دهد، همه چیز به غیر از صدای مادر و دستهای پدر برایش مبهم است، حتی گهواره هم او را گیج میکند تا وقتی که چشمانش شروع به دیدن میکنند. این اتفاق یک بار دیگر هم میافتد، وقتی که ...
خیانت اینشتین
در سواحل دریاچهای در نیوجرسی، دو آدم عجیب با یکدیگر دیدار و همدردی میکنند. یکی از آنان آلبرت اینشتین و دیگری ولگردی بریده از جامعه است. در این دیدار، اینشتین وضعیت دشوار خود را معرفی میکند. او به عنوان فعال صلح از نتایج وحشتناک فعالیتهای نظری خود آگاه است و از تولید اولین بمب اتمی به دست هیتلر و نازیها ...