رمان خارجی - چک

روح پراگ

(The spirit of pragae and other essays)

یکی از شگفت‌انگیزترین ویژگی‌های شهر «پراگ»، فقدان جاه و جلال در آن است. پراگ یکی از معدود شهرهای بزرگی است که در آن حتی یک ساختمان بلند یا طاق نصرت دیده نمی‌شود و حتی قصرهایی که درونشان باشکوه است، نمای بیرونی ساده‌ای دارند و نمای بیرونی‌شان تقریبا مثل نمای بیرونی سربازخانه‌هاست. این شهر، بناهای یادبود زیادی ندارد، اما ساختمان‌های زیادی دارد که در آنها افراد بی‌گناه به غل و زنجیر کشیده شده و شکنجه یا اعدام شده‌اند و این‌ها عمدتا بهترین آدم‌های کشور بوده‌اند. زبان محاوره‌ای مردم پراگ نیز همین‌قدر بی‌جلوه و معمولی است. مجموعة حاضر، حاوی مقالاتی است از «ایوان کلیما» ـ یکی از نویسندگان چک ـ که به وسیلة «خشایار دیهیمی» برگردانده شده است. بخش اول، شامل متونی است که بیش‌تر جنبه شخصی و زندگی نامه‌ای دارند و مقاله «روح پراگ» از آن جمله است. بخش دوم، حاوی یادداشت‌های روزنامه‌ای نویسنده است. مقالات بخش سوم، کم و بیش ماهیت سیاسی دارند. در بخش چهارم، مشکلات بر سر راه ادبیات دورة مدرن طی مقالاتی بازگو شده است و پژوهشی دربارة «فرانتس کافکا» مقالة پایانی کتاب را تشکیل می‌دهد.‌

نشر نی
9789641850359
۱۳۹۸
۲۳۲ صفحه
۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ایوان کلیما
عشق اول من (4 داستان و 1 گفتگو) مجموعه داستان
عشق اول من (4 داستان و 1 گفتگو) مجموعه داستان چهار داستان عاشقانۀ کلیما، روایتگر زندگی جوانی در گذر از سال های دشوار بلوغ اوست؛ آن هم در سرزمینی که عشق، وطن و عواطف انسانی باید فدای سیاست شود. نخستین تاثر او از عشق در برخورد با دختر جوانی در آشپزخانۀ گتوی یهودیان است که در لیوان او شیر بیش تری می ریزد؛ پس از او زن متاهلی پرشر و ...
عاشقان 1 شبه
عاشقان 1 شبه عاشقانه یک شبه مجموعه داستان‌هایی است درباره انسان‌های سرگشته‌ای که از عشق، مفر و پناهگاهی برای خود ساخته‌اند و رهایی و آزادی را در عشق می‌جویند. او خود گفته است: «در اغلب کارهایم، تقریبا همیشه درباره عشق‌های تراژیک نوشته‌ام. دلایل زیادی هست که چرا عشق بیشتر وقت‌ها تراژیک است؛ اما چیزی که می‌توان به صورت نظری گفت این است که ...
قرن دیوانه من
قرن دیوانه من آیا بشنوی! ناتوان از گوش سپردن به زبان مادری‌ات، به کلماتی که جهان را از عمق اولین تاریکی بیرون کشیدند؟ البته می‌توانی به هر زبانی سخن بگویی، می‌توانی دستور شام بدهی و از سیاست حرف بزنی، یا از شلوغ شدن بیش از حد شهرها در انگلستان یا اسپانیا، ولی آیا عشقت را هم می‌توانی بیان کنی. آیا می‌توانی این کار را ...
نه فرشته نه قدیس
نه فرشته نه قدیس صبر کردم. دیشب شوهرم را کشتم. با مته‌ی دندان‌پزشکی کاسه‌ی سرش را سوراخ کردم. صبر کردم ببینم از جمجمه‌اش کبوتر می‌پرد بیرون یا نه، اما به جای کبوتر یک کلاغ سیاه بزرگ بیرون پرید.
مشاهده تمام رمان های ایوان کلیما
مجموعه‌ها