باد هم نمیوزید، اما موهاش روی ابروهاش میلغزید. حتا چند پر از موها تا دم چشم هایش هم بود. توی دلم گفتم کی موهات را شانه میزند؟ اگر زبانم بند نیامده بود میپرسیدم: "کی موهات رو مرتب میکند؟"
باد هم نمیوزید، اما موهاش روی ابروهاش میلغزید. حتا چند پر از موها تا دم چشم هایش هم بود. توی دلم گفتم کی موهات را شانه میزند؟ اگر زبانم بند نیامده بود میپرسیدم: "کی موهات رو مرتب میکند؟"