كتابخانه گوگولي
ورق یار
آخرین فعالیتها
-
از گفتهها :
فکری که پَخت باشد و بیدقت، زبانِ پَختِ ولنگار میسازد. بعد، با یک چنین زبان، هم پَخت میسازد هم نارسا و ولنگار. در یک چنین زبانِ بیدقت، فکر دقیق و تیز در نمیآید. این آن را رواج میدهد و آن این را. وقتی هم که زندگی، که زیربنای اساسی است، نیرویی برای ایست این سرنگونی و لغزش نپروراند و خود در تباهی عادت، و زیر زور و سنت، و منقاد ... (...)
-
از گفتهها :
هیچ معماری و نقاشی و شعر و رمان و موسیقی، هیچ مایه به کارآیی و پخش و دوام هیچ سیستم فکری نمیبینی که با وجود تمام تنوعی که در آنها هست، درین شرطِ اصلیِ آغازین شریک نباشد که فهم و سنجش و فکرِ درست برتر است و اساسیتر است از قریحه و غریزه و احساسِ سادهای که جهت را نداند؛ یا هدف را، به جای پروراندن در کار، از هوا ... (...)
-
از کلیدر 1 و 2 (5 جلدی) :
من از این مردم این را فهمیده ام که خاموشی شان را نباید نشانهء باورشان به حساب آورد، همه چیز را میبینند و همه حرفی را با سکوت گوش میکنند و سر و گوش میجنبانند. اما نباید باور کرد که آنها به سادگی باور میکنند…آنها فکر میکنند که فقط امامها و معصومها بودند که به راه رضای خدا کار میکرده اند و دربارهء مردم نیت خیر داشته اند. میخواهم نتیجه ... (...)
-
از مسیح باز مصلوب :
واقعا آدم جانوری است. هر طور که دلش بخواهد رفتار میکند و به هر راهی که دلش بخواهد میرود. «در» ِ دوزخ و «در ِ» بهشت بهم چسبیدهاند و آدم از هریک از آن «دو در» که عشقش کشید داخل میشود… شیطان فقط از «در» جهنم میتواند بگذرد و فرشته فقط از «در» بهشت، اما آدم از هر «در» که دلش بخواهد. (...)
-
از درباره قهرمانان و گورها :
پستترین آدمها آنهایی هستند که آنقدر میمانند تا عاشقشان شوی و بعد میروند. (...)
-
از بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم :
مطمئنم وقتی داشتم بزرگ میشدم پدرم چیزهای عادی زیادی به من میگفت ولی چیزی که بیشتر از بقیه در ذهنم مانده،چون دست کم ده هزار بار تکرارش کرد،این است، «تو به هر چی دست بزنی تبدیل میشه به گُه.» تکیه کلام دیگرش این بود، «می دونی تو چی هستی؟یه صفر چاق گنده.» یادم میآید که با خودم میگفتم بهت نشون میدم. تنها دلیل بیرون آمدنم از رخت خواب این بود ... (...)
-
برای بالاخره یه روز قشنگ حرف میزنم نوشت :
کتابی که مجبورتان میکند ،گاهی با صدای بلند بخندید…عالی است
-
از عقاید 1 دلقک :
چند هفته ی آخر،مهمترین تمرینی را که یک دلقک باید انجام دهد، یعنی تمرین حرکات صورت را انجام نداده بودم. دلقکی که اساسا با حرکات صورتش باید تماشاگر را جذب کند، میبایستی سعی کند دائما عضلات صورتش را تمرین دهد. قبلا همیشه پیش از شروع تمرین، مدتی رو به روی آینه میایستادم و در حالی که زبانم را از دهان خارج میکردم،خودم را از نزدیک نظاره میکردم تا احساس بیگانگی ... (...)
-
از عقاید 1 دلقک :
یک واژه ی بسیار زیبا وجود دارد: هیچ. به هیچ فکر کن. نه به صدر اعظم و نه به کاتولیکها،بلکه تنها به دلقکی فکر کن که در وان حمام اشک میریزد و قطرات قهوه روی دمپایی اش میچکد… (...)
-
برای عقاید 1 دلقک نوشت :
کل ماجرای داستان شاید در بک روز یا دو روز اتفاق میافتد ،ولی تخیل نویسنده و فلاش بک زدن به گذشته و حال آنچنان است که هر چه به پیش میروی دوست داری اطلاعات بیشتری از گذشته راوی به دست بیاوری،و مشتاقتر میشوی که بخوانیش…،عالی بود
-
برای قلعه حیوانات ( مزرعه حیوانات) نوشت :
تا زمانیکه آدمها در این کره خاکی زندگی میکنند ،این داستان هیچوقت بوی کهنگی نخواهد گرفت…
-
از پاریس جشن بیکران :
اگر بخت یارت بوده باشد تا در جوانی در پاریس زندگی کنی ، باقی عمرت را ، هر کجا که بگذرانی ، با تو خواهد بود ؛ چون پاریس ، جشنی است بیکران. (...)
-
از پاریس جشن بیکران :
ما غذای خوب و ارزان میخوردیم و نوشیدنی خوب و ارزان مینوشیدیم و خوب و گرم میخوابیدیم و به هم عشق میورزیدیم. (...)
-
از پاریس جشن بیکران :
پاریس را هرگز پایانی نیست و خاطرهی هر کسی که در آن زیسته باشد با خاطرهی دیگری فرق دارد. ما همیشه آنجا باز میگشتیم، بیتوجه به اینکه که بودیم یا پاریس چگونه تغییر کرده بود یا با چه دشواریها و راحتیها میشد به آن رسید. پاریس همیشه ارزشش را داشت و در ازای هر چه برایش میبردی چیزی میگرفتی. به هر حال این بود پاریس در آن روزهایی که ما ... (...)