غبطه به شاهان مخور که شاه بودن،رنج است؛غبطه مخور که "غبطه" برای آنکه میداند،وهم است!
"تاریخ" جز یک لحظهی دراز شدهی غلتان،هیچ نیست و "زمان" جز یک توهم بلند بخارآلود ،پر شده از رنج و "مکان" جز مکعبی پرجاذبه و ظریف که بر هیچ،معلق است و هیچ،آن چیزیست که سرشار از همه چیز،قبراق و استوار،در برابر دیدگان تو جریان دارد و غلیظترین توهم حکمتآمیز و درک ناشده در جهانیست که خداوند اینگونهاش آفریده است.