من تسبیحم رو براش پرتاب کرده بودم، میدونی، حتماً بهش کمک کرده بود، مرد بیچاره… فکر میکنم اون روز بود که ایمانم متزلزل شد، چون کشیش به جای توسل به خداوند، مادرش را صدا میزد… به نظرم مشکوک اومد.
من تسبیحم رو براش پرتاب کرده بودم، میدونی، حتماً بهش کمک کرده بود، مرد بیچاره… فکر میکنم اون روز بود که ایمانم متزلزل شد، چون کشیش به جای توسل به خداوند، مادرش را صدا میزد… به نظرم مشکوک اومد.