نخ‌ها شروع کردند به آواز خواندن. نه ترانه‌ای ساخته‌شده از کلمات، بلکه یک ضرب‌آهنگ، لرزشی در دست‌هایش، طوری که انگار جان داشتند. برای اولین‌بار، انگشت‌هایش تسلطی بر نخ‌ها نداشتند، و به جایی که باید، هدایت می‌شدند. می‌توانست چشم‌هایش را ببندد و فشار سوزن و ارتعاش نخ‌ها را روی پارچه احساس کند.
۳ نفر این نقل‌قول را دوست داشتند
Ali
‫۴ سال و ۷ ماه قبل، پنج شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۴۳
parham-nasa
‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۴
137722Maryam
‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنج شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۲