«شاعر شعرشو ابداع نمیکنه، کشفش میکنه.» این را گفت بی آینکه شخص خاصی را مخاطب قرار دهد. به آهستگی افزود: «جایی که رود مقدس الف جریان داره، کشف شده، نه ابداع.» جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
بریدههایی از رمان جنگل واژگون
نوشته جروم دیوید سالینجر
«شاعر شعرشو ابداع نمیکنه، کشفش میکنه.» این را گفت بی آینکه شخص خاصی را مخاطب قرار دهد. به آهستگی افزود: «جایی که رود مقدس الف جریان داره، کشف شده، نه ابداع.» جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
فورد هیچوقت متوجه این نشده که تو عالیترین کلاه صاف کن عالمی. منظورم اینه که آدم نمیتونه به اون نوع شعری برسه که فورد بهش رسیده، مگر اینکه توانایی عادی مردا برای تشخیص دادن یه کلاه صاف کن عالی رو از دس بده. جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
«هیچوقت تو زندگیم لب به مشروب نزدم.» فورد این را به آرامی گفت، انگار بخواهد حالت اعتراف گونه را از حرفش بگیرد. «نه بخاطر اینکه مادرم الکلی بود. هیچوقت سیگارم نکشیدم. دلیلش اینه که وقتی بچه بودم، یه نفر بهم گفت الکل و سیگار حس چشایی رو ضعیف میکنه. من فکر کردم خوبه که آدم حس چشایی کامل و بی نقصی داشته باشه. یه جورایی هنوزم همینجور فکر میکنم. هنوز نتونستم از خیلی اعتقادات بچگیم دست بکشم.» جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
من حتی یه بارم بابت شعرا ازش تشکر نکردم. حتی هیچوقت بهش نگفتم اینا چقدر برام ارزش داره. میترسیدم طلسمش بشکنه _ همه چی برام عین جادو بود. جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
سنی ازم گذشته بود تا فهمیدم شعر واقعی اصلا وجود داره. در جست و جوش تا سر حد مرگ رفته بودم. در واقع این جور مردن خیلی هم موجهه. به خاطرش آدمو توی قبرستون مخصوصی دفن میکنن. جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
در واقع پاهای درازش خیلی هم جالب توجه بودند. و البته نه فقط پاهایش که تمام اندامش جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
سیگار برگ توصیه کرد: «اگه پاهات یخ کرد، یکی ازون کیف و کوله هاتو وا کن. خیلی چیزا داری که گرمت کنه. اون تو خیلی چیزا هست که گرمت کنه.» جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
چیزی از دهانش بیرون آورد و با تلنگری در شب رهایش کرد. پنجره را بست و گفت: «من آدم حسابی ام، از یه خانواده ی کوفتی آبرومند. همه چی داشتم، پول، موقعیت، کلاس.» به میلر نگاه کرد. «ببینم تو از قضا ممکنه سیگار میگار داشته باشی؟» جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر
من ریموند فورد را دوست دارم. از پدرم هم بیشتر دوستش دارم. هرکس که این دفتر یادداشتهای روزانه را باز کند و این صفحه را بخواند، ظرف ۲۴ ساعت میمیرد. فردا شب! جنگل واژگون جروم دیوید سالینجر