رمان خارجی

جنگل واژگون

(The inverted forest)

آنچه در پی می‌آید، گزیده یادداشت‌های روزانه‌ای‌ست به تاریخ 31 دسامبر 1917. این یادداشت‌ها در شورویوی لانگ آیلند، به قلم دختر‌بچه‌ای به نام کورین فون نوردهوفن نوشته شده است. کورین دختر سارا کیس مونتروس فون نوردهوفن وارث تجهیزات ارتوپدی مونتروس بود که در 1915 خودکشی کرد. پدر کورین، بارون اوتو فون نوردهوفن، هنوز زنده بود، یا دست‌کم زیر نقاب خاکستری تبعید هنوز نفس می‌کشید. کورین این فصل از یادداشت‌های روزانه‌اش را در شب پیش از یازدهمین سالگرد تولدش شروع کرد.

نیلا
9789648573299
۱۳۹۰
۹۶ صفحه
۱۷۰۶ مشاهده
۱۰ نقل قول
جروم دیوید سالینجر
صفحه نویسنده جروم دیوید سالینجر
۲۱ رمان جروم دیوید سالینجر نویسنده معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی مانند ناتور دشت در نقد جامعهٔ مدرن غرب و خصوصاً آمریکا نوشته شده‌اند. اطلاعات اندکی دربارهٔ زندگی سالینجر منتشر شده است و او با توجه به شخصیت گوشه‌گیر خود همواره تلاش می‌کند دیگران را به حریم زندگی‌اش راه ندهد. او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمده است. در هجده، نوزده‌سالگی چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸ هم‌زمان ...
دیگر رمان‌های جروم دیوید سالینجر
ناطور دشت
ناطور دشت هولدن کالفیلد، قهرمان رمان ناطور دشت، بیگانه‌ای است از جنس بیگانگان جهان، جوانی جسور و جستجوگر که حدیث جستجو و جستجوگر را به تصویر می‌کشد. هولدن که به تعبیر خالقش، از جهان ((عوضی)) جهانی به وسعت زمین، گریزان است و به جهان ((قشنگ)) جهانی محدود با مردمانی به ناگزیر قربانی، تعلق دارد، همراه با همراهان انگشت شمارش در پی مفهوم زندگی، ...
دلتنگی‌های نقاش خیابان 48 (9 داستان)
دلتنگی‌های نقاش خیابان 48 (9 داستان) سالینجر تنها نویسنده پس از جنگ در امریکاست که آثارش مورد استقبال همگان قرار گرفته. این استقبال نوعی عقب‌نشینی ادبی از آثار نویسندگان بزرگی چون هرمان ملویل، هنری جیمز و ویلیام فالکنر است؛ زیرا که آدم‌های آثار سالینجر بیش‌تر درون‌گرایانی هستند که خواننده به آسانی می‌تواند تصویر خود و معاصران خود را در آینه آن‌‌ها بازشناسد. سالینجر در عین حال به ...
دهانم قشنگ و چشم‌هایم سبز
دهانم قشنگ و چشم‌هایم سبز «خوبه ولی مثل اون اتاقی که قبل از جنگ گرفته بودیم، نیست. مردم خیلی بد شدن. همه‌جا پر از آدم‌های بی‌کلاس و بی‌فرهنگ شده. دیشب، تو سالن غذاخوری، آدم‌های میز کناری ما داهاتی داهاتی بودند.» «چاره‌ای نیست. اینطور آدما زیاد شدنو کاریش هم نمی‌شه کرد. راستی کفش‌های مخصوص رقصت خوب هستند؟» «موریل، یه بار دیگه می‌پرسم- حالت خوبه؟» «بله.مادر، برای نودمین بار، بله، خوبم.»
هفته‌ای یه بار آدمو نمی‌کشه
هفته‌ای یه بار آدمو نمی‌کشه مرد جوان ایستاد و ساعت شنی‌اش را سرسری گذاشت روی میز، تنها راه این کار همین بود. بهش گفت: ((قراره ویرجینیا خیلی بیاد دیدنت، عشقی. خیلی هم می‌خواد ببردت سینما.هفته‌ دیگه یکی از فیلم‌های قدیمی دابلیو سی فیلدز رو تو ساتن نشون می‌دن. تو هم که فیلدز رو دوست داری)).
مشاهده تمام رمان های جروم دیوید سالینجر
مجموعه‌ها