همان طور که گفتم، اگر لحظه ای غافل شوم اضافه وزن پیدا خواهم کرد. همسرم درست عکس من است. هر چه دلش بخواهد میخورد (پرخور نیست ولی به هیچ خوراکی شیرینی نه نمیگوید) ، اصلا هم تمرین نمیکند و در عوض یک گرم هم به وزن بدنش اضافه نمیشود. حتا یک ذره چربی هم ندارد. تنها یک توضیح برای آن دارم: انصاف ندارد زندگی. بعضیها تا پای جان تلاش میکنند و به خواسته شان نمیرسند در حالی که عده ای بی آن که سر سوزنی زحمت بکشند به آن دست مییابند. از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم هاروکی موراکامی
بریدههایی از رمان از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم
نوشته هاروکی موراکامی
به آسمان نگاه میکنم، در پی نشانهای از رحمت، ولی نمییابم. فقط ابرهای بیتفاوت تابستان را میبینم که به سمت اقیانوس آرام در حرکتاند. آنها هم حرفی برای گفتن ندارند. ابرها همیشه کمحرفند. شاید نباید به آنها نگاه کنم. آنچه من نیاز دارم، نگاه کردن به درون خود است. خیره شدن به درون چاهی عمیق. آیا آنجا رحمتی یافت میشود؟ نه. هیچچیز نمیبینم جز سرشت خود. همان سرشت تنها، یکدنده، تکرو و اغلب خودمدار که در عین حال به خود مشکوک است. همان که تا به مشکلی برمیخورد، میکوشد از دل آن وضعیت نکتهای طنزآمیز، یا کمابیش طنزآمیز، بیرون بکشد. این ماهیت را مثل چمدانی کهنه در طول مسیری دراز و پرگردوغبار همواره با خود حمل کردهام. حمل آن از سر علاقه و دلبستگی نبوده است. جابهجاییاش با آن محتویات سنگین طاقت فرساست، ضمن آنکه ظاهری افتضاح دارد و جایجایش پوسیده است. من آن را حمل میکنم چون اساسا قرار نبوده که چیز دیگری را حمل کنم. با این همه، انگار روزبهروز بیشتر به آن خو گرفتهام، همانطور که شاید شما بپندارید. از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم هاروکی موراکامی
زندگی تازه، ساده و منظم من بدین ترتیب از راه رسید. صبحها قبل از ساعت پنج از خواب برمیخواستم و قبل از ساعت ده شب هم میخوابیدم. بازدهی مطلوب کار افراد در طول شبانهروز با همدیگر فرق دارد ولی من خوب میدانم که آدمی صبحکارم. از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم هاروکی موراکامی
حین دویدن به خود میگویم: به رودخانه فکر کن، به ابرها. ولی واقعیت آن است که به هیچ چیز فکر نمیکنم. تنها کاری که میکنم، دویدن در آن خلا مطبوع و ساخته خود، با آن سکوت اندوهگنانه است. چه باشکوه است آن. دیگران هر چه میخواهند، بگویند. چه اهمیتی دارد. از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم هاروکی موراکامی
در پس هر اصلاح صورت، فلسفهای نهفته است از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم هاروکی موراکامی