دل من کودک ابلهی ست که میخواهد و صد بار؛
تا نگیرد پای میکوبد و اشک میفشاند.
این همچو داغ عمیق غربتی ست در میان وطنم که بر دل من کوفته اند
و تا جهان باقی ست خواهد بود.
در آینه میبینم رشد کرده ام گرچه دلم میخواهد و هزار بار…
کاش میشد جایی در کنار چشمه ای رهایش کنم دور،
تا برود و جهان نیز به یکباره از من فرو ریزد.
تیری بر دو نشان و نیز اندوهی دو چندان.
خیال آرام شدن بر من آسان نیست؛آن گونه که نفسی نرم به سینه فرو برم و آسوده سر بر بالشی بنهم که میدانم خواب،حجمش را درون خنکای لطیف آن،نهان کرده است
و بیدار شدنم پر آرامش و بی رنج خواهد بود اشوزدنگهه (اسطوره هماکنون) آرمان آرین
بریدههایی از رمان اشوزدنگهه (اسطوره هماکنون)
نوشته آرمان آرین
هرکس در زندگی خویش،چیزی را میجوید و نهایت دسترنج او همان خواهد شد که از آغاز طلبیده و در راه آن کوشیده بوده است. این بخشی از عدالت جهان است که برای هر انسان،فرد به فرد معنا دارد. اگر در جستجوی حق باشی،آنرا خواهی یافت و از آن او خواهی شد. اگر جوینده باطل شوی،آنرا در آغوش خواهی کشید و در آن سقوط خواهی کرد. این معادلهای ساده و بسیار مهم است. این یکی از اسرار جهان است. اشوزدنگهه (اسطوره هماکنون) آرمان آرین
جهان را مینگرم. گذشته را و هم اینک و آینده را. بی نفع و طرف نیستم و محدود هستم بر زمان و بر مکان…
من ،محدود به منم!
دیدگانم را بر همه چیز میچرخانم،گوشهایم سنگین نیست اما معرفتم که ضعیفی قدرتمند هستم.
جهان برای من ،آفریده شده است و من برای جهان. این را درک کرده ام و اینک بدان اقرار میکنم…
گمان مکن که چنین اقراری کاری آسوده است؛هزاران سال و قرن و روز و ماه نیز برای درک چنین اقراری ناکافیست! . اشوزدنگهه (اسطوره هماکنون) آرمان آرین
پیچیدهترین ماجرای جهان،خود جهان است. این نه مغلطه که حقیقتی نمودار و پیوسته در کل و جزء اوست. همچو ژرفترین و سادهترین احساسات که ممزوج ،درهم و باهماند. ایجادگر چنین شگفتیای،خود نهایت اسرار است؛همو که پیچیدگیهای حقیقت را پدیدار کرده و از عالم،ژرفتر و بر آن مسلط است. راهی بدو یافتن،سخت دشوار…
تنها حسی از هرم حضورش در همهجا،پراکنده و متراکم شده است. زیرا خداوند از جهان،کهنتر و نوتر،پیچیدهتر و سادهتر است. اشوزدنگهه (اسطوره هماکنون) آرمان آرین