در هر مملکتی که حاکمی مستبد حکومت کند، هر نویسنده ای به خاطر ابراز عقیده ی مخالف به مخاطره میافتد. سانست پارک پل استر
بریدههایی از رمان سانست پارک
نوشته پل استر
انسان نمیتواند بدون انسانهای دیگر زندگی کند. انسان نیاز به انسانهای دیگر دارد، آن هم نه فقط انسانهای کوچک،، بلکه انسانهای بزرگ. سانست پارک پل استر
غیبت به هنگامی که حضورت لازم است گناهی نابخشودنی محسوب میشود. سانست پارک پل استر
اگز تمام هرزههای 60 ساله قیافه ی مسخره ی 30 ساله هارا پیدا کنند دیگر چه کسی میخواهد نقش مادرها و مادربزرگها را بازی کند؟ سانست پارک پل استر
با گذشت زمان ما قویتر نمیشویم. انبوهی رنجها و تالمات، ظرفیت مارا برای تحمل رنجها و تالمات دیگر کاهش میدهد، و چون رنجها و تالمات ناگزیرند، حتی یک تعویق کوچک در کهنسالی،به اندازه ی یک تراژدی عظیم در جوانی برای مان دردناک است و میتواند ما را از پا دربیاورد. مثل کاردی که به استخوان برسد. سانست پارک پل استر
وقتی آیندهای نیست، امید به آینده چه ارزشی دارد. سانست پارک پل استر
حتی سالهای بعد از جنگ هم بخشی از جنگ به شمار میرفت. سانست پارک پل استر
حقایق زندگی پایدارند، زندگی میکنی و بعد میمیری. سانست پارک پل استر
زنی که کارش زیبا بودن و اغوای دیگران است. سانست پارک پل استر
بچه برای مردم خوب است ولی اون دوست ندارد جز آن مردم باشد. سانست پارک پل استر
کتاب تجمل نیست، الزام است، و خواندن اعتیادی است که او هیچ وقت دلش نمیخواهد آن را ترک کند. سانست پارک پل استر