گالیله: حرف بزنید، حرف بزنید! جامه ای که به تن دارید این حق را به شما میدهد تا هرچه که بخواهید، بگویید. کشیش جوان: آقای گالیله، رشته تحصیلی من ریاضی بوده است.
گالیله: این به شما کمک میکند، اگر مجبور باشید نپذیرید دو دو تا، چهار میشود. زندگی گالیله برتولت برشت
بریدههایی از رمان زندگی گالیله
نوشته برتولت برشت
…گوش کن ساگردو. به انسان اعتقاد دارم، من به عقل انسان اعتقاد دارم. بدون داشتن چنین اعتقادی، دیگر نیرویی جهت برخاستن از تخت و خواب در صبح نخواهم داشت. زندگی گالیله برتولت برشت
آزادی تحقیقات بی آنکه وقت آزادی برای تحقیق داشته باشم چه فایده ای دارد؟ زندگی گالیله برتولت برشت
حمایت شما از آزادی اندیشه انگار مبدل به کاسبی خوبی شده است، اینطور نیست؟ در حالی که میکوشید اینطور نشان دهید که مناطق دیگر زیر یوغ تفتیش عقاید است و در آن نقاط انسانها را میسوزانند، خودتان نیز از این طرف با چندرغاز حق الزحمه استادان را میپردازید. شماها به خودتان اجازه میدهید تا در ازا این حمایت در برابر دادگاه تفتیش عقاید پایینترین دستمزدها را به آموزگارانتان بپردازید. زندگی گالیله برتولت برشت
براثر این تحولات گردبادی به هوا خاسته که حتی دامن قبای زربافت شاهزادهها و کشیشان اعظم را نیز بالا میزند، طوری که از زیر این بالاپوش، چاق یا لاغر بودن پاهای صاحبان آنها عیان شود، پاهایی به مانند پاهای بقیه انسانها. معلوم میشود که در آسمانها نیز خبری نیست. افشای این راز سربسته همه را به خنده انداخته است. زندگی گالیله برتولت برشت
گالیله: به خلاف تصور همگان، جهان با عظمت با همه صورتهای فلکیش به دور زمین ناچیز ما نمیگردد.
ساگردو: پس یعنی همه اینها فقط ستاره است؟ پس خدا کجاست؟
گالیله: مقصودت چیست؟
ساگردو: خدا! خدا کجاست ؟
گالیله: آن بالا نیست. همان طور که اگر موجوداتی در آن بالا باشند و بخواهند خدا را در اینجا پیدا کنند، در زمین گیرش نمیآورند.
ساگردو: پس خدا کجاست ؟
گالیله: من که در الهیات کار نکرده ام. من ریاضی دانم.
ساگردو: قبل از هر چیز تو آدمی. و من از تو میپرسم که در دستگاه دنیایی تو، خدا کجاست؟
گالیله: یا در ما یا هیچ جا زندگی گالیله برتولت برشت