رمان نوجوان

قصه‌های سرزمین اشباح 12

(The saga of daren shan)

سرانجام زمان آن فرا رسیده است که دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یکی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایه‌ها می‌شود و جهان را به نابودی می‌کشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن می‌تواند آینده‌ای دیگر بسازد؟

قدیانی
9789644178214
۱۳۸۴
۲۴۸ صفحه
۲۵۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دارن شان ۴۶ رمان وی در سه سالگی مدرسه را آغاز کرد، او بسیار نا آرام بود به همین دلیل هیچ مهد کودکی او را قبول نمی‌کرد. در ۶ سالگی با خانواده خود به ایرلند مهاجرت کرد. او پس از گذراندن دوره کالج، دو سال در یک شبکه تلویزیونی به کار پرداخت و پس از آن برای همیشه فقط نوشت. ظهور دارن شان با کتاب Ayuamarca آغاز شد که در سال ۱۹۹۹ به فروش رفت. او در ژانویه ۲۰۰۰ کتابی برای کودکان با نام ...
دیگر رمان‌های دارن شان
اسرار هیولایی (نبرد با شیاطین 6)
اسرار هیولایی (نبرد با شیاطین 6) در غار کارشری ویل، تونلی باز شده است که هیولاها دسته دسته از آن بیرون می‌ریزند. برای مقابله با کشتار و خشونت این موجودات شیطانی همه نیروها به میدان آمده‌اند. حدود پانزده مرید از جمله کرنل، شارک و شارمیلا به فرماندهی برانابوس در محل جمع می‌شوند تا جلو این هجوم بی‌امان را بگیرند. آنها می‌دانند که حتی اگر بتوانند تونل ...
قصه‌های سرزمین اشباح 8 (هم‌دستان شب)
قصه‌های سرزمین اشباح 8 (هم‌دستان شب) دارن شان آزمون‌های دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله اشباح پذیرفته شده است. اما او اکنون باید با آزمون‌های دیگری مواجه شود که بیشتر به کابوس می‌مانند. بازگشت به مدرسه، پیدا کردن جنایتکاران خون‌آشامی که در تاریکی شب انسان‌های بی‌گناه را می‌کشند، یافتن ارباب شبح‌واره‌ها، و از همه دردناک‌تر، رویارویی دوباره با تلخی‌های گذشته، از جمله این ...
قصه‌های سرزمین اشباح (مجموعه چهارم)
قصه‌های سرزمین اشباح (مجموعه چهارم)
لردلاس‌ (نبرد با شیاطین 1)
لردلاس‌ (نبرد با شیاطین 1) گروبز صحنه وحشتناکی از قتل عام و جنایتکارانی را می‌بیند که حتی در فیلم‌های تخیلی نیز نمی‌توان آنها را تصور کرد. کسی حرف گروبز را باور نمی‌کند و او همچنان در دنیای کابوس مانندش تنها می‌ماند تا اینکه عمویش درویش از راه می‌رسد. درویش می‌داند که برادرزاده‌اش چه دیده و چه زجری کشیده است. اما او نیز رفتاری مرموز دارد ...
دریای خون (حماسه کرپسلی 2)
دریای خون (حماسه کرپسلی 2) لارتن از هیچ چیز مطمئن نبود. اختیارش را به گام‌های خود سپرده بود تا او را به هر سو که می‌خواهند بکشند... ناگهان چادر بزرگ و برافراشته‌ی جادوگر را دید. ایوانا منتظرش بود. او می‌توانست به سردرگمی‌های شبح پایان دهد، می‌توانست او را به جایی برگرداند که به آن تعلق داشت، می‌توانست به او هشدار دهد تا از حادثه‌ای خونبار و ...
مشاهده تمام رمان های دارن شان
مجموعه‌ها