رمان ایرانی

شب بی‌ستاره

نخستین جلسه دادگاه کشنده‌ترین و سخت‌ترین پیش‌آمد برای من بود. مواجه شدن با کیان خیلی برایم سخت بود. وقتی او را دیدم که به ما نزدیک می‌شد بدنم آشکارا به لرزه افتاد طوری که حس کردم نمی‌توانم سرپا بایستم و از حمید که کنارم ایستاده بود خواستم مرا از آنجا خارج کند.

البرز
9789641141709
۱۳۹۰
۷۷۲ صفحه
۴۸۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فریده شجاعی
۱۲ رمان Farideh Shojaee
دیگر رمان‌های فریده شجاعی
بوسه تقدیر
بوسه تقدیر «نگین کوچک‌ترین دختر خانواده‌ای است گرم و صمیمی... شهاب به او دل می‌بازد و این علاقه‌ دو طرفه به نامزدی می‌انجامد... شهاب مشتاقانه انتظار روز وصل را می‌کشد... اما سرنوشت گویی با آن دو سر ناسازگاری دارد... پدر نگین در زیر بار سنگین تعهدات مالی زانو خم می‌کند و به اسارت چنگال بیماری و بستر در می‌آید و در این ...
پدر
پدر چند شب متوالی بود که خواب از چشمانم گریخته بود. بیماری پدرم و خبر بستری شدن پسرم مزید بر علت شده بود. به این فکر می‌کردم چه پدری هستم که نمی‌توانم هر وقت دلم خواست به دیدن بچه‌هایم بروم. چه کسی باورش می‌شد که چنین زندگی را از من دزیده‌ باشند. درد از دست دادن خانه و ماشین آنچنان برایم ...
امانت عشق
امانت عشق ... از چیزی که می‌شنیدم حیرت کرده بودم او... آبرو؟ نخستین بار در عمرم سیلی به این محکمی می‌خوردم. البته در مقابل حماقتی که در ازدواج با او انجام داده بودم این سیلی چیز زیادی نبود. با همان یک سیلی ترسم از بین رفته بود و نفرت از او به من شهامت می‌داد. با خشم فریاد زدم: «هرزه، ولگرد آشغال... ...
روزهای بی‌خاطره
روزهای بی‌خاطره من درس زندگی را نه در کلاس‌های مدرسه که در کوران مشکلات آموخته‌ام جایی که نمره قبولی‌اش آسان نیست. این رسم بزرگ شدن است...
زیر سایه بخت
زیر سایه بخت زندگی آیا درون سایه‌هامان رنگ می‌گیرد، یا که ما خود سایه‌های سایه‌های خویشتن هستیم...
مشاهده تمام رمان های فریده شجاعی
مجموعه‌ها