رمان ایرانی

مهر باران

با آرامشی دلچسب سرم را به دسته مبل تکیه دادم و چشمانم را بستم و به این جمله زیبا فکر کردم، آخر همه چیز خوب و زیباست پس اگر چیزی خوب نیست یعنی اینکه... هنوز آخرش نیست.

پرسمان
9786001870729
۱۳۹۲
۴۶۴ صفحه
۳۳۲۷ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فریده شجاعی
۱۲ رمان Farideh Shojaee
دیگر رمان‌های فریده شجاعی
زیر سایه بخت
زیر سایه بخت زندگی آیا درون سایه‌هامان رنگ می‌گیرد، یا که ما خود سایه‌های سایه‌های خویشتن هستیم...
روزهای بی‌خاطره
روزهای بی‌خاطره من درس زندگی را نه در کلاس‌های مدرسه که در کوران مشکلات آموخته‌ام جایی که نمره قبولی‌اش آسان نیست. این رسم بزرگ شدن است...
پدر
پدر چند شب متوالی بود که خواب از چشمانم گریخته بود. بیماری پدرم و خبر بستری شدن پسرم مزید بر علت شده بود. به این فکر می‌کردم چه پدری هستم که نمی‌توانم هر وقت دلم خواست به دیدن بچه‌هایم بروم. چه کسی باورش می‌شد که چنین زندگی را از من دزیده‌ باشند. درد از دست دادن خانه و ماشین آنچنان برایم ...
امانت عشق
امانت عشق ... از چیزی که می‌شنیدم حیرت کرده بودم او... آبرو؟ نخستین بار در عمرم سیلی به این محکمی می‌خوردم. البته در مقابل حماقتی که در ازدواج با او انجام داده بودم این سیلی چیز زیادی نبود. با همان یک سیلی ترسم از بین رفته بود و نفرت از او به من شهامت می‌داد. با خشم فریاد زدم: «هرزه، ولگرد آشغال... ...
مشاهده تمام رمان های فریده شجاعی
مجموعه‌ها