۱۸ رمان
نسرین قديرى متولد چهارم خرداد ماه سال 1331 در شهر تهران و فارغالتحصيل مهندسى كشاورزى از دانشگاه شيراز است. وى پس از اينكه فرزندانش به حدى رسيدند كه ديگر به او وابسته نبودند و هر كدام روى پاى خود ايستادند، براى رفع تنهايى و ارضاى اين حس درونى، دست به قلم برد. او درباره شروع به كارش مىگويد: «خواهرم پس از خواندن رمان خانم حاج سيد جوادى با توجه به زمينهاى كه من در نوشتن انشا داشتم و داشتن قدرت ...
گناه من چیست
به اتاقم برگشتم و مانند بیمار تبداری در رختخواب افتادم. چشمم به روپوش مدرسهام افتاد که عصر همان روز در آورده و آویزان کرده بودم. فردا به جای این پارچه ارمک خاکستری که برازنده حال و روحم بود، باید لباس تافته سفید عروسی را بر تن میکردم و آن تاج بزرگ و مسخره را که دهها نگین بزرگ و کوچک ...
تقدیر بود
وقتی به خودم آمدم و به بیگناهیاش پی بردم، خیلی دیر شده بود و تمام محبت و بندهای محبت و عشقی که بین ما بود پاره شده بود.زمانی که به خودم آمدم و به سویش بازگشتم آنقدر دلسرد و غمزده بود که آغوشش را به رویم باز نکرد و جز لبخندی محزون و نگاهی ملامتبار، چیز دیگری از او دریافت ...
چه آسان باختم
اگر تو باز نگردی نهالهای جوان اسیر گلدان را کدام دست نوازشگر آب خواهد داد؟ چه کسی به جای تو آن پردههای توری را به پشت پنجرهها پیچ و تاب خواهد داد؟ اگر تو بازنگردی امید آمدنت را بگور خواهم برد و کس نمیداند که در فراق تو دیگر چگونه خواهم زیست چگونه خواهم مرد!
مسلول
رز سیاه
چشمهایش را گشود. باروش نمیشد هنوز میتواند نفس بکشد و زنده است. به محض گشودن چشمهایش، چهره مضطرب و ترسان مادرش توجه او را جلب کرد. مادر، تو که مرا دوست داشتی، چرا؟ چرا؟ کلمات در ذهنش نقش بستند ولی توان بیان آنها را نداشت. اما نگاه ملامتبار دخترک، اشک ندامت و شرمساری را از چشمان مادرش جاری ساخت. دستی ...