رمان ایرانی

کی‌خسرو و فرزند اسب

فرنگیس سرش را تاب داد. نفسی تازه کرد و زین را دو دستی به سینه فشرد. اسبش با موج‌ها رفت. سپاهیان به رود نزدیک‌تر می‌شدند، می‌تاختند... شبرنگ شیهه کشید و چون نهنگی سر از میان موج ها بیرون آورد، کی‌خسرو درفش کاویانی را دید. از آن سو کشتی افراسیاب و کرجی‌های دور تا دور آن سراسیمه با موج‌ها می‌آمدند...

موج
9789645834522
۱۳۹۰
۱۶۰ صفحه
۳۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا یوسفی
عاشق شدن پری دریایی به روایت آب
عاشق شدن پری دریایی به روایت آب مندو ماهیگیر و صیاد مروارید است. او یکه و تنها به دریا می‌رود تا شاید پری دریایی را ببیند. یک روز عاقبت او را می‌بیند و هر دو به هم دل می‌بازند. ولی عشق آدم و پری‌ها، در سرزمین آنان ممنوع است. پری و مندو چاره‌ای جز فرار ندارند اما پریان بالاخره آن‌ها را پیدا می‌کنند و پری را مجبور ...
سارا و موج‌های عاشق ارس
سارا و موج‌های عاشق ارس همه می‌دانند که سارا و خان ‌چوپان دلبسته هم هستند و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. خان‌ چوپان همیشه همراه گله به کوهستان می‌رود و یک‌بار در غیاب او، ارباب میانسال ده، سارای را می‌بیند و از پدرش خواستگاری می‌کند. پدر سارای عاقبت مجبور می‌شود تسلیم ارباب شود، اما خان‌ چوپان نمی‌تواند تسلیم شود... روز عروسی سارای و ارباب حادثه‌ای ...
درناهای عاشق
درناهای عاشق آتلی و داشلی باید به هنگام کوچ درناها با یکدیگر مسابقه دهند و هر کدام که درناهای بیشتری را شکار کرد، لایق و شایسته آلتین خواهد بود. آلتین و آتلی یکدیگر را دوست دارند اما آتلی چوپان خان است و داشلی پسر خان روستای همسایه؛ و همین تفاوت طبقاتی کار دو عاشق جوان را بسیار سخت می‌کند...
گرگ‌ها گریه نمی‌کنند
گرگ‌ها گریه نمی‌کنند وقتی گرگی آدم باشد و آدمی گرگ، چه می‌شود؟ شهاب، قهرمان رمان، مثل اسمش قطعه سنگی سرگردان میان آسمان و زمین است. پسرک گرگ می‌شود و با گرگ‌ها زندگی می‌کند. دوستانش او را نمی‌شناسند، اما او آن‌ها را می‌شناسد. حالا شهاب، گرگی است که به ناچار با آدم‌هایی که دوست‌شان دارد، درگیر می‌شود.
مشاهده تمام رمان های محمدرضا یوسفی
مجموعه‌ها