آنها لحظاتی در کنار هم روی کاناپه نشستند و بعد از معاشقات فراوان و اظهار علایق برای استراحت آماده شدند. آن شب نوشیدنی خنکی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، هر دویشان را بیشتر به شور هیجان خاص انداخته بود. هیچیک از آنها تا آن روز چنان احساسی نداشتند. از ذره ذره وجود یکدیگر لذت میبردند. گویی لذایذ دنیوی در وجودشان نهفته بود و تمام امکانات برای کامیابی آنان در نظر گرفته شده بود.