۱۸ رمان
مصطفی مستور در ۱۳۴۳ در اهواز به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۶۷ در رشتهی مهندسی عمران از دانشگاه صنعتي اصفهان فارغالتحصیل شد و دوره كارشناسی ارشد را در رشتهی زبان و ادبيات فارسی در دانشگاه شهيد چمران اهواز گذراند.وی هم اکنون ساکن اهواز میباشد.
مصطفی مستور نخستین داستان خود را با عنوان دو چشمخانه خیس در سال ۱۳۶۹ نوشته و در همان سال در مجلهٔ کیان به چاپ رساند. وی نخستین کتاب خود را نیز در سال ۱۳۷۷ با عنوان ...
من گنجشک نیستم
دراز کشیدهام روی تختخواب. چشمها را که میبندم خوابی که دیدهام مثل کابوسی باز توی کلهام رژه میرود. شش ماه گذشته اما کابوسش عین بختک افتاده است به جانم. توی این مدت که مرا آوردهاند این جا سعی کردهام فراموشش کنم. اما نتوانستهام. سعی کردهام خم شوم روی خودم تا نیمی از خودم را پاک کنم اما نتوانستهام. بعضیها همهی ...
تهران در بعدازظهر
درست مثل این بود که بر لبه چاه عمیقی بایستی و بعد لحظهای زل بزنی به اعماق ناپیدای چاه و ناگهان بیهوا سر بخوری و سقوط کنی توی آن. این دقیقا همان چیزی بود که بعدازظهر چهارشنبه هفدهم دی ماه هزار و سیصد هشتاد و پنج برای من اتفاق افتاد و من با سر سقوط کردم توی چاه عمیقی، توی ...
3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار
قبل از هرچیزی باید بگم احتمالا از این داستان خوشتون نمیآد. اما به قول یحیی سورآبادی، همون که برای بچهها قصه مینویسه، گاهی از چیزی که امروز خوشتون نمیآد ممکنه فردا خوشتون بیاد. اگه از اون آدمهایی هستید که میتونید تا فردا صبر کنید، گمونم بد نیست داستان رو بخونید. جدی میگم. نوشتناش یکی دو سال طول کشیده اما شرط ...
دويدن در ميدان تاريك مين (نمايشنامه در 4 پرده)
غروب بود. من زل زده بودم به پشت دستهاش، هر دو وحشت کرده بودیم. بس که نزدیک شده بودیم به هم، بس که معصومیت ریخته بود آنجا، پشت دستها. بعد، من با انگشت اشاره، خطی فرضی و مورب، درست از وسط ساعد تا انگشت کوچک دست راستاش کشیدم و به او گفتم که عمیقا دوستش دارم.