واقعه مرگ تو، تمام وجود مرا درهم ریخت... تمام وجودم، جز قلبم را. آن قلبی که تو ساختی و هنوز میسازی، قلبی که تو، هنوز در نبودت هم با دستهای گم شدهات، به آن شکل میدهی و با صدای گم شدهات، آن را به آرامش دعوت میکنی و با خندههای گم شدهات، به آن روشنی میبخشی.