آنکه را دوست میداریم، میبینیم که کاملا عریان، در لباسی به رنگ روشن. به سویمان پیش میآید. لباسی شبیه لباسهایی که روزگاری، روزهای یکشنبه در کلیسا به تن میکردند و یا لباسهایی که در مجالس رقصی که بر روی کفپوشهای چوبی اجرا میشد میپوشیدند. و با این وجود او عریان است هم چون ستارهای که در اوج روز میدرخشد. با دیدن شما، دشتی در مقابل دیدگانم نمایان شد. برای دیدن این لباس سفید، کاملا سفید، مثل آسمان آبی. با یک نگاه ساده، نیرویی ناب به وجودمان برمیگردد.