بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
1 2 3 طنز
میگویند تا سه نشود بازی نشود. ما هم به احترام تمام گفتهها و ناگفتهها، و نوشتهها و نانوشتهها، بعد از انتشار دو جلد از گزیدههای آثار طنزنویسان معاصر، با جلد سوم آن بازی به بازی گرفتن دنیا و مافیها را تکمیل میکنیم. واقعیت این است که در تاریخ بشریت طنز را به خاطر عوارض جنبیاش! چندان به بازی نگرفتهاند و ...
آواز ماه (50 افسانه از آمازون)
قصههای این کتاب ما را با صداهای گمشده زمین آشنا میکند. با زمینی که خیالگونه سبز بود با آسمان بزرگ، آن وقتها که پر از ستارههای درشت و درخشان بود. قدیمهای ستون دود و اجاقهای صمیمیت و یکرنگی. آتش شبانه احترام به طبیعت و انسان یعنی چیزی که امروزه از دست رفته، سرد شده به خاکستر نشسته، به آه ...
مارپیچ
من از طریق نویسندگی امرار معاش میکنم، اما آن روز میزده شده بودم و سردرد وحشتناکی داشتم و کل بعدازظهر کار نکرده بودم. قرار بود یک کار فوری انجام دهم، در واقع باید شرح نوشتههایی را برای کتاب آثار عکاسی هنرمندی مینوشتم که با او آشنایی داشتم. اما زقزق کردن مداوم سرم باعث شد به کلی نسبت به تصاویر او ...
سگ 1 میلیون شپشی (مجموعه داستان کوتاه)
با تعجب میپرسد، مگر چند تا درخت سیب دارید ؟ میخواهم بگویم هشتتا، اما حرفم را میخورم. وقتی که او حتی یک پدر ندارد، من چطور میتوانم بگویم که هشتتا درخت سیب داریم! میگویم، ما فقط یک درخت سیب داریم،...