با تعجب میپرسد، مگر چند تا درخت سیب دارید ؟ میخواهم بگویم هشتتا، اما حرفم را میخورم. وقتی که او حتی یک پدر ندارد، من چطور میتوانم بگویم که هشتتا درخت سیب داریم! میگویم، ما فقط یک درخت سیب داریم،...
ابریشم 7 رنگ
خوشترین خاطره از روزگار کودکی من خاطره شبهاییست که مادر قصه میگفت و این میتواند شیرینترین خاطره هر زن و مرد از هر قوم و ملیتی باشد. چرا که قصه و قصهگویی خاص یک سرزمین نیست. هر ملتی قصهها و حکایتهای خودش را دارد هر چند این قصهها با ریشههایی مشترک به اشکال و صورتهایی گوناگون نقل میشوند.
داستانهایی از نویسندگان زن انگلستان
در سال 1890 نهضتی تحت عنوان زنان نوین در انگلیس و آمریکا پدید آمد که حرکتی جدید را برای استقلال زنان آغاز کرد . این حرکت، با پدیدههای ظاهری مثل سیگار کشیدن در جمع و دوچرخهسواری در معابر آغاز شد و به کسب حق رای انجامید. مخالفت زنان با قوانین موجود و خواستههای نوین ایشان، به مطبوعات راه گشود و ...
مرگ پوتیا (داستانهایی از ادبیات آلمان)
ادبیات، یا هر آن هنری که ابزار بیاناش زبان است، پیوسته و به میزانی رفیع آفرینشگری نقادانه به بار مینشاند؛ زیرا زبان خود نقد زندگی است. زبان نام میبرد، مصداق می یابد، معلوم میکند و داوری هم. و به این ترتیب جان میبخشد. یگانگی هر آنچه انسانی است، آری، یکپارچگی پرسمان بشری در زبان است که تجلی مییابد... داستانهایی که ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
باغ فتحآباد (36 داستان از داستاننویسان کرمان)
از مجموعههای گروهی داستان کرمان به کوشش علیاکبر کرمانینژاد...