رمان خارجی

تیزهوش

(The prodigy)

زندگی پسر تیزهوشی که خواست‌هایش در هیچ جهتی جامه عمل نمی‌پوشد و از پدر، معلمان و مربیان مدرسه جز خشونت و بی‌توجهی نمی‌بیند.

9789642911257
۱۳۸۹
۲۴۰ صفحه
۱۶۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
هرمان هسه
صفحه نویسنده هرمان هسه
۳۸ رمان هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی - سوییسی و برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات. وی در (۲ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی) در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتاب‌خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در ...
دیگر رمان‌های هرمان هسه
گرترود
گرترود هر بار که پس از سال‌ها التهاب و انزوا از درون سکوتم آهنگی و آوازی سر می‌دهم، احساس می‌کنم آوایی است که از ازل به هر دوی ما تعلق داشته است. موات حق داشت. با گذر عمر، ارضای انسان‌ها از دوران جوانی فزونی می‌گیرد، من هنوز و همیشه در عالم رویا ندای جوانی‌ام را به مثابه آهنگی زیبا به گوش ...
سفر به شرق
سفر به شرق سفر به شرق عجیب‌ترین و خیال‌انگیزترین رمان هرمان هسه است که از عالم واقع به دنیای خیال می‌رود و ظرایف روح انسان را بیان می‌دارد. در قالب رومانتیسم عرضه شده و فضای آن بی‌شباهت به مائده‌های زمینی آندره ژید نیست که 37 سال پیش از آن نگارش یافت.این کتاب برخلاف آن‌چه تصور می‌‌شود اثری فلسفی نیست، بلکه بنیادش بر کشف ظرایف ...
نارسیس
نارسیس لیدیا با صدایی آهسته به او گفته بود:«نازنینم، آرزوی من خوشبختی و سعادت توست و اصلا راضی به ناراحتی و رنج تو نیستم. سرورم من را عفو کن که تو را به خودم وابسته کرده‌ام... سرنوشت من در این دنیا این است که سال‌ها در غم از دست دادن تو خون دل بخورم و رنج بکشم، ولی چه باک که ...
روزالده
روزالده شرح حال نقاشی به نام یوهان وراگوت با خلق و خوی همه هنرمندان پرآوازه، دمساز با عزلت و مانوس با غوغای درون. او در خلال وقایعی که در زندگی شخصی با آن روبه‌روست، به خودیابی راه می‌یابد و به عشق واقعی می‌رسد که از خود گذشتن و دوست را بر خویشتن مقدم دانستن است.
داستان دوست من (کنولپ)
داستان دوست من (کنولپ) کنولپ قهرمان این داستان رندی آزاده است و قلندری صحراگرد. در زندگی موفقیتی نصیبش نشده و در پایان عمر دستش از هر بضاعتی خالی است.گمراهی است که در دستگاه بی‌رنگ اما به قید قاعده در قرار آمده کارگران و زحمتکشان وصله ناهمرنگی است و در نظام عبوس زندگی پرتلاش و حساب سوداگران جایی ندارد. اما در پشت ...
مشاهده تمام رمان های هرمان هسه
مجموعه‌ها