سفینه زندگی درباره پسر بچهای است که فقیر ولی با استعداد است و سرانجام تا حدی به رفاه مادی میرسد. او نهایتا پی میبرد که در عشق، در تلاشهای عقلانی، در هنر، موسیقی و حتی در امور مادی نیز به مقصود نرسیده و ناکام مانده است. مجموع این قضایا او را به انزوا میکشاند و سبب میشود تا خود را از نیازهای اجتماعی رها سازد و همانند عطار به این نتیجه برسد که: محتاج به دانه زمین نیست مرغی که به بام لامکان رفت