رمان خارجی

موج‌سواری

(Taken at the flood)

در زندگی هر آدمیزادی موجی است، که اگر آن را موقع مد دریابد و بر آن سوار شود قرین مکنت و نیک‌بختی می‌شود ولی اگر از آن غفلت کند در سفر زندگی اسیر گرداب نکبت و شوربختی خواهد شد. همه ما در چنین دریای پهناوری شناوریم، پس باید به موقع آن موج را بشناسیم و بر آن سوار شویم وگرنه همه دارایی خود را از کف می‌دهیم.

هرمس
9789643637224
۱۳۹۰
۳۱۸ صفحه
۱۶۳۵ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
قتل در خانه کشیشی (مجموعه داستان‌های آگاتا کریستی)
قتل در خانه کشیشی (مجموعه داستان‌های آگاتا کریستی) اسم من لئونارد کلمنته و کشیش روستای کوچکی به اسم سنت مری مید هستم. این کلنل پروثرو چه پیرمرد عقب‌مونده‌ایه! واقعا! هیچ‌کس ازش خوشش نمیاد! دنیس، گریزلدا، این چه طرز حرف زدنه؟! ببخشید عمو جان! ...
ساعت‌ها
ساعت‌ها شیلا لبخند کم‌جانی زد و رفت نزدیک کاناپه. یکباره ایستاد و عقب رفت. مردی کف اتاق افتاده بود. چشمانش نیمه‌باز و بی‌فروغ بود. لکه قرمزی روی کت خاکستری‌اش دیده می‌شد. شیلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روی گونه‌های مرد. یخ بود. دست‌هایش هم همینطور. دست کشید روی لکه کتش و بعد دستش را با وحشت عقب کشید. در همین موقع ...
قتل در زمین گلف
قتل در زمین گلف این‌جا، زمان جنگ میدون نبرد بوده. هم... آره می‌دونم . من نزدیک رود سم زخمی شدم. کاپیتان هیستینگز هستم مادام، در خدمت شما! پس شما یه افسر جنگی بودینّ چقدر جالب! صبر کنین اینو به خواهرم بگم. ما جفتمون هنرپیشه‌ایم، یه جورایی بازیگر سیاریم. میتونین منو رو سیندرلا صدا کنین. به نظرم این اسم بیشتر بهم میاد.
مرگ خانم مگینتی
مرگ خانم مگینتی خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
خانه‌ای در شیراز
خانه‌ای در شیراز غرغر و دعوا و فریادی غضب‌آلود که آخر با این کلاه من چه‌کار دارید و صدای به‌ هم خوردن در و آقای پکینگتون که راه افتاد تا به قطار ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه سیتی برسد. خانم پکینگتون سر میز صبحانه نشست. با صورتی برافروخته لبهایش را ورچیده بود و اگر این آخر کاری عصبانیت جای غم و ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها