دلسپرده
قلبم را به تو هدیه میکنم تا در آن بذر عشق و عاطفه بپرورانی و دستم را به تو میسپارم تا همراه با نسیم عشق بر زمین تشنه شالیزاران قدم بگذاریم.ای عزیز تر از جانم ،سوگند به آفریدگار جهان که عشق پاک و زلالی که بین تنهایی من و تو پلی برقرار ساخته هرگز از هم گسسته نخواهد شد و ...
چشم انتظار
تنهاترین ستاره شب
در طلوع صبح یکی از روزهای سرد و یخزده پاییزی، در میان غرش رعد و برق و ریزش تند باران، زنی جوان با چهرهای پژمرده و بیمارگونه، از در آهنی بزرگی خارج گردید و قدم به خیابان نهاد. ساک کوچکی در دستهای متورم و سرمازدهاش خودنمایی میکرد. در حالی که آب قطره قطره از لا به لای موهای بلندش میچکید ...
غروب آرزو عصیان
در این کتاب ما به جنبهای متفاوت از مشکلات و معضلات جامعه مینگریم. حادثه یا حوادثی که بر قهرمان داستان میگذرد حقایق مسلم و انکار ناپذیری است که بخشی از اجتماع ما را، به خصوص در روابط زناشویی در بر گرفته است. با بررسی اجمالی بر طبقات مختلف جامعه میتوان دریافت که اختلافات ناشی از تضاد اخلاقی و نداشتن فرهنگ ...
تقدیر چنین بود
آسمان جامهای نیلگون به تن داشت، نسیم عطرآگین بهاری پرندگان را از بادهی عشق سرمست مینمود و صدای چهچههی آنها حکایت از زیبایی زندگی داشت، و صدای وزش باد میرفت که در هیاهوی آوای پرندگان گم شود. آن روز بهار زیبایی و لطافت دیگری داشت زیرا عاطفه در جشن ساده و کوچکی که به مناسبت ازدواج او با کرامت برپا ...