رمان ایرانی

و اما عشق

هنگامی که چشمانت اشکی برای ریختن نداشته باشند، هنگامی که بغض گلویت را می‌فشارد اما قدرت فریاد زدن نداشته باشی، هنگامی که احساس تنهایی و پوچی به سراغت می‌آید، آن‌‌گاه دست‌هایت را رو به آسمان بگیر، چشمانت را ببند و با تمام وجود خدایت را صدا کن...

علم
9789642240074
۱۳۸۸
۵۱۶ صفحه
۱۷۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نسرین ثامنی
همیشه در قلب منی
همیشه در قلب منی
شب شیشه‌ای
شب شیشه‌ای هنوز چند متری دور نشده که یکباره موتور به مانعی برخورد کرده و با آن سرعتی که دارد واژگون می‌شود. هر کدام به یک سو پرتاب می‌شوند. افشین به زحمت از زمین بلند می‌شود. پیشانی و آرنجش ضربه دیده‌ است. یحیی هم از ناحیه کمر آسیب دیده است، افشین سعی می‌کند او را از زمین بلند کند اما یحیی دشنامی ...
انتظار کهنه
انتظار کهنه
تقدیر چنین بود
تقدیر چنین بود آسمان جامه‌ای نیلگون به تن داشت، نسیم عطرآگین بهاری پرندگان را از باده‌ی عشق سرمست می‌نمود و صدای چهچهه‌ی آنها حکایت از زیبایی زندگی داشت، و صدای وزش باد می‌رفت که در هیاهوی آوای پرندگان گم شود. آن روز بهار زیبایی و لطافت دیگری داشت زیرا عاطفه در جشن ساده و کوچکی که به مناسبت ازدواج او با کرامت برپا ...
مشاهده تمام رمان های نسرین ثامنی
مجموعه‌ها