رمان ایرانی

و اما عشق

هنگامی که چشمانت اشکی برای ریختن نداشته باشند، هنگامی که بغض گلویت را می‌فشارد اما قدرت فریاد زدن نداشته باشی، هنگامی که احساس تنهایی و پوچی به سراغت می‌آید، آن‌‌گاه دست‌هایت را رو به آسمان بگیر، چشمانت را ببند و با تمام وجود خدایت را صدا کن...

علم
9789642240074
۱۳۸۸
۵۱۶ صفحه
۱۷۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نسرین ثامنی
داغ شقایق
داغ شقایق
بازیچه
بازیچه
دل‌سپرده
دل‌سپرده قلبم را به تو هدیه می‌کنم تا در آن بذر عشق و عاطفه بپرورانی و دستم را به تو می‌سپارم تا همراه با نسیم عشق بر زمین تشنه شالیزاران قدم بگذاریم.ای عزیز تر از جانم ،سوگند به آفریدگار جهان که عشق پاک و زلالی که بین تنهایی من و تو پلی برقرار ساخته هرگز از هم گسسته نخواهد شد و ...
شیدا
شیدا چشمان زیبای شیدا به اشک نشست و با حالتی پر از شور و احساس زیر لب نجوا کرد: من از مردایی که احساسات زن‌ها رو به بازی می‌‌گیرن لجم می‌گیره! ناپلئون به اعتقاد من مرد بزرگ و مقتدری بود و هوش و ذکاوت و نبوغ سرشاری داشت اما در رابطه با مسایل زنان آدم فرصت‌طلبی بود که برای رسیدن به جاه‌طلبی‌های خودش ...
تکیه بر باد
تکیه بر باد
مشاهده تمام رمان های نسرین ثامنی
مجموعه‌ها