شاید در آینده کسی دستنوشتههایم را پیدا کند و آنها را بخواند. به عقیده من احتمال آن خیلی زیاد است، چون آدمها تمایل دارند بعد از مرگ همنوع خود از اسرار زندگی و مرگ او سر در بیاورند. بله، از همین رو مطمئنا روزی خاطراتم را خواهند خواند... ولی آیا کسی داستانم را باور خواهد کرد؟! نه... تقریبا مطمئنم که هیچکس گفتههایم را نمیپذیرد، اما برایم هیچ اهمیتی ندارد. پذیرش یا عدم پذیرش دیگران اصلا برایم مهم نیست، چرا که من به رهایی و نجات میاندیشم و فهمیدهام که با نوشتن، این حس به انسانها منتقل میگردد... حس مرگآوری که من در زمان ملاقات با مرد کت و شلوار مشکی داشتم...