۱۶ رمان
محمود در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدر و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد و شاید همین دلیل سبب شد تا بیشتر خود را دزفولی بداند. در برخی از آثارش چون همسایهها و مدار صفر درجه واژهها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم میخورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبهها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از ساکنین دزفول بنام نعمت علائی گرفته شده است که حولوحوش سال ۱۳۲۳ در ...
غریبهها و پسرک بومی
با غرش جرثقیلها و هژده چرخهها از تو رختخواب میپریدیم و تازه آفتابزده بود که میرفتیم و سایه دیوار مینشستیم و نگاه میکردیم که کارگران آبیپوش، با کاسکتهای سفید آهنی که نور خورشید را باز میتافت، تو تلهبستها وول میخوردند. آفتاب که پهن میشد، خنکای صبح را میمکید. حالا دیوار آجری شکریرنگی. رودخانه را از ما بریدهبود و زخم زرد ...
زمین سوخته
جوان خاکستریپوش روبرو ایستاده است و حرف میزند.
نمیدانم چه میگوید. صدایش را نمیشنوم. به لبهایش نگاه میکنم که تند تند حرکت میکنند و دندانهای ناموزونش پیدا و ناپیدا میشوند. نگاهم از لبانش سر میخورد رو دماغش. چه بزرگ و بیقاعده به نظرم میآید. بعد به چشمانش نگاه میکنم که انگار کلاپیسه است. حالا، پیشانی جوان خاکستریپوش است. عرق و خاک ...
درخت انجیر معابد 1 (2 جلدی)
کتاب " درخت انجیر معابد" از حوادث و شرایطی برخوردار است که شاید در آثار دیگر احمد محمود کمتر دیده شود. تنها وجه اشتراک این رمان با رمانهای دیگر نویسنده سرزمین گرم است که بنا به اقتضای خصلتهای اقلیمی " درخت انجیر معابد" انتخاب شده است. در این رمان بیشتر حوادث اساسی پیرامون درخت انجیر معابد شکل مرکز حوادث عمده ...