رمان خارجی

بال‌های شکسته

" هجده ساله بودم که برای اولین بار، عشق چشمانم را با پرتوهای جادویی‌اش گشود و روحم را با انگشتان سوزانش لمس کرد، و سلما کرمی نخستین زنی بود که با زیبایی‌اش روحم را بیدار کرد و مرا به باغ عاطفه‌ی والا برد، آن‌جا که روزها چونان رویا می‌گذرند و شب‌هایش چونان جشن عروسی است. " جبران خلیل جبران رازهای تکان دهنده و اندوه اولین عشق را در این اثر جاودانه به زیبایی تصویر می‌کند.

مروارید
9789648838756
۱۳۸۸
۱۲۸ صفحه
۳۰۲۳ مشاهده
۰ نقل قول
جبران خلیل جبران
صفحه نویسنده جبران خلیل جبران
۳۷ رمان او در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، در خانواده‌ای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشری، ناحیه‌ای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که «کامله» نام داشت. مادر جبران کامله رحمه، سی ساله بود که جبران را از شوهر سومش خلیل جبران به دنیا آورد. شوهرش مردی بی مسئولیت بود و خانواده را به ورطه فقر کشاند. جبران خلیل یک برادر ناتنی به نام «پیتر»، شش سال بزرگتر از ...
دیگر رمان‌های جبران خلیل جبران
شعله کبود
شعله کبود شعله کبود نامه‌های عاشقانه جبران خلیل جبران به (می زیاده) می‌باشد. این عنوان برگرفته از کتابی است با همین مضمون که توسط خانم دکتر (کارمن رویز براوو) شرق شناس اسپانیایی برگردانده شده بود. عشق میان جبران و می زیاده در نوع خود بی‌نظیر است و در تاریخ ادبیات یا آیین عشاق همتایی ندارد.
مسیح فرزند انسان
مسیح فرزند انسان این کتاب از هفتاد و هفت بخش تشکیل شده که هریک از آنها، دربرگیرندة مطالبی است که از زبان دوستان، دشمنان و کسانی که عیسی(ع) را دیده یا می‌شناسند، بیان شده است. جبران در اینجا بی هیچ تعصبی به عیسی(ع) و یارانش، یا نفرتی از دشمنانش، خاطرات هریک را با واژه و اصطلاحاتی زیبا و درخشنده بیان کرده است.
پیامبر
پیامبر پیامبرِ خلیل‌جبران در چهرة «المصطفی» ظاهر می‌شود. وی با سخنان نافذ و شاعرانه با مردم ارفالس بر بالای کوه، دربارة همة مسائل حادِ جامعه مانند کار، داد و ستد، آزادی، قانون، شادی و اندوه، خوبی و بدی و دیانت سخن می‌گوید. همة این سخنان بر این پایه استوارند که سرشت انسان ذاتاً خوب است و دشواری‌های زندگی او از این ...
نغمه‌ها و موسیقی
نغمه‌ها و موسیقی ای زمین! چه زیبا و شگفت‌آوری! در روشنایی به کمال می‌رسی و در برابر خورشید فروتنی می‌‌کنی. و چون سایه شب بر چهره‌ات افتد زیباتر و زیباتر می‌‌شوی. نغمه‌های صبح تو شنیدنی است و تسبیحات شب هنگام تو هراس‌انگیز است. ای زمین! تو به کمال رسیده‌ای!
مشاهده تمام رمان های جبران خلیل جبران
مجموعه‌ها