ای زمین! چه زیبا و شگفتآوری!
در روشنایی به کمال میرسی و در برابر خورشید فروتنی میکنی.
و چون سایه شب بر چهرهات افتد زیباتر و زیباتر میشوی.
نغمههای صبح تو شنیدنی است و تسبیحات شب هنگام تو هراسانگیز است.
ای زمین!
تو به کمال رسیدهای!
۳۷ رمان
او در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، در خانوادهای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشری، ناحیهای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که «کامله» نام داشت. مادر جبران کامله رحمه، سی ساله بود که جبران را از شوهر سومش خلیل جبران به دنیا آورد. شوهرش مردی بی مسئولیت بود و خانواده را به ورطه فقر کشاند. جبران خلیل یک برادر ناتنی به نام «پیتر»، شش سال بزرگتر از ...
عشق خنده زندگی
جبران خلیل جبران، شاعری است که ساحت قدسی کلام را درک کرده است. کمتر کسی همچو او توانسته است به کلمه عشق بورزد و حق کلمه را به خوبی او ادا کند.
عروسان مرغزار در باغ پیامبر
نامههای عاشقانه
من طی ماههای ساکتی که بدون دریافت نامهای یا جوابی از شما سپری شده است به موضوعهای بسیاری فکر کردهام، اما هرگز به ذهنم خطور نکرده که شما «شرور» هستید. اما حالا میبینم که شما به شرارت در روحتان اذعان کردهاید. این حرف درستی است و شایسته است که من هم حرف شما را باور کنم، زیرا به هر آنچه ...
پیامبر و باغ پیامبر
این کتاب شامل دو داستان از «جبران خلیل جبران» است. پیامبر داستان پیامآوری به نام المصطفی است که روزی با کشتی بر ساحل سرزمین اورفالیس وارد میشود و دوازده سال بعد که قصد عزیمت به زادگاهش را دارد بر بالای تپهای برای آخرین بار به موعظة مردم میپردازد. در باغ پیامبر میخوانیم که المصطفی پس از وارد شدن به زادگاه ...
کاغذ سفید التایه
صدفی به صدف کناری خود گفت:من احساس درد زیادی در درونم میکنم، دردی که سنگین و گرد است.
صدف همسایه با رضایت و تکبر گفت:سپاس برای آسمانها و دریاها که من در درونم دردی احساس نمیکنم من از درون و بیرون خوب و سالم هستم.
خرچنگی که در آن لحظه از آنجا عبور میکرد صدای گفتوگوی آن دو را شنید...