ای زمین! چه زیبا و شگفتآوری!
در روشنایی به کمال میرسی و در برابر خورشید فروتنی میکنی.
و چون سایه شب بر چهرهات افتد زیباتر و زیباتر میشوی.
نغمههای صبح تو شنیدنی است و تسبیحات شب هنگام تو هراسانگیز است.
ای زمین!
تو به کمال رسیدهای!
۳۷ رمان
او در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، در خانوادهای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشری، ناحیهای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که «کامله» نام داشت. مادر جبران کامله رحمه، سی ساله بود که جبران را از شوهر سومش خلیل جبران به دنیا آورد. شوهرش مردی بی مسئولیت بود و خانواده را به ورطه فقر کشاند. جبران خلیل یک برادر ناتنی به نام «پیتر»، شش سال بزرگتر از ...
دیوانه و خدایان زمینی جیبی
مرد دیوانه، نخستین کتابی است که جبران خلیلجبران آن را به زبان انگلیسی نوشت و در سال 1981 منتشر ساخت. این اثر بعدها و با سرعت به زبانهای فرانسه، ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی یونانی و سپس تحت عنوان «المجنون» به زبان عربی ترجمه گردید و برای نویسنده شهرت جهانی آورد. خوانندگان با این اثر انس گرفتند، زیرا کلمات و جملات آن ...
پیامبر
پیامبرِ خلیلجبران در چهرة «المصطفی» ظاهر میشود. وی بر بالای کوه، با مردم ارفالس با سخنان نافذ و شاعرانه دربارة همة مسائل حادِ جامعه مانند کار، داد و ستد، آزادی، قانون، شادی و اندوه، خوبی و بدی و دیانت حرف میزند. همة این سخنان بر این پایه استوارند که سرشت انسان ذاتاً خوب است و دشواریهای زندگی او از این ...
طلایهدار و حیران
کاغذ سفید التایه
صدفی به صدف کناری خود گفت:من احساس درد زیادی در درونم میکنم، دردی که سنگین و گرد است.
صدف همسایه با رضایت و تکبر گفت:سپاس برای آسمانها و دریاها که من در درونم دردی احساس نمیکنم من از درون و بیرون خوب و سالم هستم.
خرچنگی که در آن لحظه از آنجا عبور میکرد صدای گفتوگوی آن دو را شنید...
بالهای شکسته
" هجده ساله بودم که برای اولین بار، عشق چشمانم را با پرتوهای جادوییاش گشود و روحم را با انگشتان سوزانش لمس کرد، و سلما کرمی نخستین زنی بود که با زیباییاش روحم را بیدار کرد و مرا به باغ عاطفهی والا برد، آنجا که روزها چونان رویا میگذرند و شبهایش چونان جشن عروسی است. "
جبران خلیل جبران رازهای تکان ...