رمان خارجی

الان کجایی

(Where are you now)

ده سال از روزی که کوین مکنزی (مک) ناپدید شده، گذشته است. مک که تازه فارغ‌التحصیل شده و در دانشکده‌ی حقوق دوک ثبت نام کرده بود، یک روز آپارتمانش را ترک کرده و از آن به بعد دیگر هرگز کسی او را ندیده است. مک هر سال در روز مادر به مادرش تلفن می‌زند و هربار به او اطمینان خاطر می‌دهد که حالش خوب است ولی به سوال‌های مادرش پاسخ نمی‌دهد و گوشی را می‌گذارد. حتی وقتی پدرش در واقعه‌ی یازدهم سپتامبر کشته می‌شود، او به خانه برنمی‌گردد. کارولین، خواهر مک، که حالا بیست و شش ساله است و دو واقعه‌ی غم‌انگیز در خانواده‌اش داشته ـ ناپدیدشدن برادرش و فقدان پدرش ـ حالا متوجه شده است که نه او و نه مادرش تا مک را پیدا نکنند، قادر نخواهند بود با زندگی‌شان کنار بیایند. بنابراین تصمیم می‌گیرد هر طور شده پی ببرد چه بلایی سر مک آمده و چرا او خودش را از آنها پنهان کرده است. ولی در حین این جستجو ...

سیما فلاح
لیوسا
9786005138191
۱۳۸۸
۳۷۶ صفحه
۱۹۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
فرصتی دوباره
فرصتی دوباره بعد از ناپدید شدن نیکولاس اسپنسر، مدیر کل شرکت جن استون که ادعا می‌کرد واکسن ضد سرطان را کشف کرده است، مارسیا دکارلو (کارلی) خبرنگار مجله وال‌استریت مامور نوشتن زندگی‌نامه نیکولاس اسپنسر می‌شود. مردم معتقدند اسپنسر زنده است و کل پول‌های شرکت را بالا کشیده و همسرش لین و خواهرخوانده کارلی نیز در این ماجرا با او هم‌دست هستند. اما ...
مرا به یاد آر
مرا به یاد آر
تا دیداری دیگر
تا دیداری دیگر مری هیگینز کلارک، ماهرانه و مبهوت کننده، تار و پود یک دسیسه‌ پزشکی را شرح می‌دهد. داستانی با پایان غیر قابل پیش‌بینی که با قتل دکتر گری لش بانی موسسه‌ پزشکی hmo شروع می‌شود. مولی همسر او به جرم قتل شوهر بیش از 5 سال سختی های زندان را تحمل می‌کند و پس از آزادی در راه بی‌گناهی خود تا ...
شب هنگام زمان من است
شب هنگام زمان من است تعریف جغد همیشه به او احساسی خوشایند می‌داد؛ پرنده‌ی شب، شکارچی شب، با چنگالهایی تیز و پرهایی نرم که هنگام پرواز هیچ صدایی ایجاد نمی‌کرد. تمثیلی مناسب برای فردی با عادتهای شبانه. او بعد از انتخاب شکارش، با خود می‌گفت: “من جغدم و شب هنگام زمان من است.“ دانشجویان فرهنگستان استون کرافت، در بیستمین گردهمایی فارغ‌التحصیلی شرکت می‌کنند تا این مراسم ...
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها