ویلیام سارویان با داستانهایی که درباره اهالی کالیفرنیا نوشت، مردمانی که در میان آنها بزرگ شده بود، به شهرت رسید. اسم من آرام مجموعهای شاد و بدیع از این داستانهاست که شخصیت اصلی آنها، آرام گاروقلانیان، پسر بچهای شیطون و باهوش است که، بسته به نظر خواننده، میتوان او را با سارویان یکی انگاشت یا جدا از او فرض کرد. البته محوریت داستان گهگاه متوجه گاروقلانیانهای دیگر نیز میشود، با وجود این، سارویان تنها درباره گاروقلانیانها داستان نمینویسد. او در این باره میگوید: هیچ یک از اعضای خانواده من نمیتواند خود را کاملا در قالب یکی از شخصیتهای این کتاب بیابد. اما در عین حال، هیچ یک قادر نخواهد بود که خود را در هر یک از این شخصیتهای غایب ببیند. اگر این امر درباره ما صدق کند، احتمالا درباره هر شخص دیگری صدق خواهد کرد. سارویان معتقد است که آدمها، بیش از هر موجود دیگری، جالبتر و سرگرم کنندهترند. او در اسم من آرام درصدد است که سهم عظیمی از شادمانی خود را با خواننده قسمت کند. حال میتوان پیبرد که چرا خوانندگاه بسیاری سخت هیجانزده و شیفته سارویان هستند و این که چرا مروری بر کتاب اسم من آرامنشان میدهد که هر یک از این چهارده داستان، ارزشی برابر با کل کتاب و حتی بیش از آن دارد.