زن زیادی یا زن فروشی داستان زنی است که میان دو مرد خرید و فروش میشود. نام داستان گویای طنز است اما محتوای داستان به هیچ وجه طنز نیست و در اصل تراژیک است. گروهولسکی مردی عاشق پیشه اما ضعیفالنفس که عاشق لیزا است تصمیم میگیرد او را از شوهرش جدا کرده و به ازدواج خود درآورد. بوگروف شوهر لیزا به راز آنها پی میبرد و لیزا را تهدید به کتک و شکایت میکند. اما از آنجایی که مرد پولپرستی است در مقابل پیشنهاد جذاب گروهولسکی در خصوص فروش لیزا به قیمتی بالا مقاومت نمیکند و در ازای دریافت مبلغ 150 هزار پوند لیزا را به او میفروشد. لیزا به همراه گروهولسکی میرود اما فرزند چند ماههاش را در خانه بوگروف جای میگذارد. مصائب لیزا از همینجا آغاز میشود.