اگر یکی بیاید موهای دستش را بتراشد، یقین دارم میتواند چند قلممو بسازد. شاید برحسب اتفاق قلممو بیفتد دست نقاش هنرمندی از سردرد، طرحی تاریخی بیندازد روی بوم. عکس آدم گمنامی یا هر چیز دیگری که ممکن است مقدس باشد.
پناهگاهی در جنگل
قریب به اتفاق داستانهاى مجموعهى پناهگاهی در جنگل، از طریق مضمون (تم) مشترکى به هم پیوستهاند تمى که هشدارى و تلنگرى است به اذهانى که به روزمرّگى عادت کردهاند هشدار اینکه زندگى ممکن است در آنى و لحظهاى چهره بىرحمش را عریان و روزمرّگى به ظاهر یکنواختش را آنچنان زیر و رو کند که در مواقعى حتى فاجعهبار و مصیبتزا ...
80 سال داستان کوتاه ایرانی 1 (2 جلدی)
این کتاب دومین جلد از مجموعة سه جلدی هشتاد سال داستان کواه ایرانی است که توسط حسن میرعابدینی انتخاب و بررسی شده است و سالهای 1360 تا 1380 را در بر میگیرد. داستانهای انتخاب شده برای این جلد، با مضمونها و سبکهای متنوعشان، نمایانگر گرایشهای نوشتاریِ مطرح در این دورهاند. برخی از نویسندگانی که داستانهایشان در این مجموعه گردآمدهاند عبارتند ...
بانوی بهشتی
خوانندهی جوان و عزیزم، تو باید بدانی که من از سالهای جنگ و اشغال کشورمان نفرتی عمیق دارم؛ زمانهای که به جای کتاب و قلم، تپانچه و نارنجک در دستهامان میچپاند و بهجای اینکه به ما راه زیستن را بیاموزد، امر به مردن میکرد...
مروارید عشق (داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعه داستان
در دنیای ادبیات، داستان کوتاه از ارزشهای خاصی برخوردار است، در آلبوم آثار اکثر رماننویسان بزرگ مجموعه داستانهای کوتاه نیز مشاهده میشود. نویسندگانی همچون تولستوی، داستایوفسکی، همینگوی، ساراماگو، یوسا و ...
در این مجموعه، سعی بر آن بوده که داستانهای کوتاه نویسندگان بزرگ به گونهای ارائه شود تا هم طعم داستان کوتاه به خواننده چشانده شود و هم لذت خواندن آثار ...
رقص روی سنجاق (مجموعه 63 داستان کوتاه کوتاه)
او ملکه 1 دنیای کهنه و قدیمی بود که اجدادش را با گیوتین در مرکز پاریس گردن زده بودند و من 1 تیرباران شده cracow طراح مد تازه به دوران رسیده بودم که اجدادم در حول و حوش شهر کراکو بودند.
اما گور پدر این چیزها، مهم این بود که عاشق هم بودیم...