مجموعه داستان خارجی

پرواز به نیروانا و چند داستان دیگر

در نقطه‌ای دور از من و بالای سرم، خطی طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در ستون تیره واحدی پیش می‌رفتند؛ همه با سرعت یکسان، همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم می‌رفتند و آن ستون، از این سر آسمان، تا جایی که چشم کار می‌کرد، امتداد داشت. آن راه مختوم آن‌ها برای پیشروی بود. گویی تندبادی آن‌ها را یکجا به‌پیش می‌راند. با دیدن این منظره بود که دریافتم شاهد چه چیزی هستم. من ابدیت را می‌دیدم.

نشانه
9786007693025
۱۳۹۴
۱۶۴ صفحه
۳۹۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌های لس‌آنجلس (آثار نویسندگان بزرگ درباره این شهر) مجموعه داستان
داستان‌های لس‌آنجلس (آثار نویسندگان بزرگ درباره این شهر) مجموعه داستان داستان‌های لس‌آنجلس بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌های آمریکایی که بر قهرمانان صاحب فضیلت، بشردوست و ضد شر تاکید می‌ورزند، به لایه‌های تاریک زندگی در آمریکا نقب می‌زنند و واقعیت‌های تکان دهنده‌ای از آن به دست می‌دهند. بدیهی است قدرت تاثیرگذاری و تامل برانگیزی داستان‌ها متفاوتند. به عبارت دیگر صناعت ادبی، خلاقیت بیانی و ژرفای اندیشگی بعضی داستان‌ها بر ...
چقدر حرف نمی‌زند
چقدر حرف نمی‌زند نمی‌دانم از کجا شروع کنم؟ از تنهایی توی این خانه درندشت با این ویلچر که همه جا باید باهات باشد، یا خشت‌های سیاه وسط حیاط، بین آن همه خشت‌های قرمز؟ نمی‌دانم تا به حال شده روی صندلی چرخ‌دار بنشینی، لختی کف پات را بگذاری روی جا پای فلزی‌اش؟ موقعی که از تخت خودت را می‌اندازی روی آن و پاهایت را ...
پرسه در حوالی داستان امروز 1 (15 داستان از 15 نویسنده) مجموعه داستان
پرسه در حوالی داستان امروز 1 (15 داستان از 15 نویسنده) مجموعه داستان با نویسنده‌های این داستان‌ها آشنایی‌های کوتاه یا طولانی و به علت‌های مختلف و متفاوت داشته‌ام، برخی‌شان جوان بوده‌اند (یک نفرشان هجده ساله حتا) و برخی‌شان نزدیک به سن‌و‌‌سال خودم. به جز یکی هیچ کدام تاکنون کتابی منتشر نکرده‌اند، گرچه اغلب‌شان مجموعه‌یی اکنون آماده‌ی انتشار دارند.
کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین)
کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین) از زمانی که یادم می‌آید عاشق این بودم که بایستم و آدم‌هایی را که در خیابان رفت و آمد می‌کنند، نگاه کنم، این عادت را از عمه‌ام به ارث برده‌ام، وقتی که من چهارده ساله بودم،‌با ماشین تصادف کرد و دیگر هیچ وقت نتوانست راه برود. از همان موقع همیشه او را دیده‌ام که روی صندلی چرخ‌دارش روی ایوان می‌نشست ...
دزد و نگهبان (داستان‌های کوتاه جهان 2)
دزد و نگهبان (داستان‌های کوتاه جهان 2) هیچ‌وقت عکسی از پدرم ندیده‌ام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمی‌دانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانی‌اش داشت، من هرگز آن را ندیدم.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها