رمان خارجی

بعضی زن‌ها

آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...

ليدا طرزی
9789643378363
۱۳۹۵
۲۴۴ صفحه
۳۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌های وحشت 2
داستان‌های وحشت 2
قصه‌هایی برای 10 ساله‌ها
قصه‌هایی برای 10 ساله‌ها قصه‌هایی برای ده ساله‌ها، مجموعه 9 قصه است. قصه‌هایی مثل: مادربزرگ دزد دریایی، پسری که با دلفین‌ها شنا می‌کند و دوقلوهایی که مومیایی مصری را می‌گیرند را بخوان! همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا ...
ریموند دیگر با ما نیست کارور مرده (مجموعه 10 داستان از نویسندگان جهان)
ریموند دیگر با ما نیست کارور مرده (مجموعه 10 داستان از نویسندگان جهان) اول مرد بیرون آمد و چند دقیقه بعد، زن. بسته کوچکی اسکناس در دست داشت و می‌شمرد. عینک تیره بزرگی صورتش را پوشانده بود. یک بار دیگر هم آن‌ها را دید، همان شب دست در دست زیر یک چتر قدم می‌زدند و به ویترین مغازه‌ای که پر از تلویزیون بود خیره شدند. تلویزیون وسطی توجهشان را جلب کرده بود و ...
دوستم دارد دوستم ندارد (مجموعه داستان کوتاه)
دوستم دارد دوستم ندارد (مجموعه داستان کوتاه) در این مجموعه 12 داستان کوتاه از نویسندگان مختلف از جمله اینگه‌بورگ باخمن، هاینریش بل، ارنست همینگوی، جیمز جویس و زیگفرید لنتس و همچنین مقالاتی از آلفرد آدلر، تئودور آدورنو، ماکس فریش، اریش فروم و برتراند راسل آمده است. مقالات و قطعات پایانی کتاب، درباره عشق و دوست داشتن است که موضوع اصلی داستان‌های کوتاه این مجموعه را تشکیل می‌دهد. ...
صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان
صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان چرا مادرم این‌قدر اسرار داشت ما منزوی زندگی کنیم، هیچ‌کس را نشناسیم، هیچ‌جا نرویم؟ ما مثل آن سه‌تا میمون بودیم. کور و کر و لال نسبت به دنیا و در خود مغرور و زودرنجمان گیر افتاده بودیم. تنها ارتباط ما با دنیای بیرون، سفر هر ماهه ما به سنت کلاین بود. مادرم خیلی جدی مرا از بین جاده‌های غبار گرفته ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها