۱۳ رمان
مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپگرای ایران است. او که یکی از افراد گروه معروف ۵۳ نفر بود در آمادهسازی مجله دنیا با تقی ارانی همکاری میکرد و به روانشناسی زیگموند فروید و فلسفه مارکسیسم بسیار علاقهمند بود. علوی همچنین یکی از بنیانگذاران حزب توده ایران بود و آثار ادبی مشهوری را به رشته تحریر در آورد که از آن جمله میتوان به رمان «چشمهایش» و داستان کوتاه «چمدان»، اشاره کرد.
چشمهایش
برای فرنگیس عشق استاد ماکان باورکردنی نیست. اینکه او چگونه این همه سال تحمل کرده و ناگهان تصمیم گرفته احساس خفتهاش را در نقاشی چهره فرنگیس بیان کند تابلویی که راز زندگی این استاد چیرهدست را به همراه دارد و حالا بعد از مرگ استاد این راز بر دل فرنگیس سنگینی میکند. . .
گیله مرد
آخ، این نکته بسیار اهمیت داشت! چه شده بود که دخترش نمیخواست با او دیگر در زیر یک بام زندگی کند؟ آیا شیرین هم از زشتی او در عذاب بود؟ دلش میخواست اشک بریزد، با چه تمسخری در محکمه به متهمینی که اشک میریختند مینگریست. حالا میفهمید که چقدر آدم راحت میشود، کاش میتوانست چشمانش را تر کند. آیا اشتباه ...
نامهها و داستان گیله مرد
با دو دستش صورتش را پوشانده بود و در اتاق کوچکش، در اتاق گرم و مطبوعی که پردههای کلفت و خوشرنگ آنرا از دنیای خارج جدا کرده بود، راه میرفت. بیرون سرد بود و برف میآمد. بوران غوغایی راه انداخته بود. اما پردهها و در و پیکر محکم نمیگذاشت که سرما به درون اتاق نفوذ کند.
چمدان
پدرم پس از لحظهای خاموشی دفتر چک بانک را از جیب بیرون آورد و یک چک صد مارکی به من داد و گفت: «من مسافرت میکنم و میروم به اطراف سیتو، به یکی از ییلاقهای سرحد چکوسلاو ( اسم آن را فراموش کردهام)،
ترن ساعت یازده حرکت میکند، اگر میتوانی برو به خانه من و آنجا بنشین تا پسر صاحبخانه من ...
میرزا
خازن میآمد و میگفت:
ـ قهرمان بازی را بگذار کنار. پدرت را در میآورند. اینجا جایی است که ایمان فلک رفته به باد.
با وجودی که ماهها در حجرهام تمرین میکردم که از دشنام و تحقیر و ضرب و شتم خم به ابرو نیاورم، روزی تاب نیاوردم. تف به صورت او انداختم. به او گفتم:
ـ بیناموس!
این اسمی بود که فتنه به او ...