۱۳ رمان
مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپگرای ایران است. او که یکی از افراد گروه معروف ۵۳ نفر بود در آمادهسازی مجله دنیا با تقی ارانی همکاری میکرد و به روانشناسی زیگموند فروید و فلسفه مارکسیسم بسیار علاقهمند بود. علوی همچنین یکی از بنیانگذاران حزب توده ایران بود و آثار ادبی مشهوری را به رشته تحریر در آورد که از آن جمله میتوان به رمان «چشمهایش» و داستان کوتاه «چمدان»، اشاره کرد.
میرزا
خازن میآمد و میگفت:
ـ قهرمان بازی را بگذار کنار. پدرت را در میآورند. اینجا جایی است که ایمان فلک رفته به باد.
با وجودی که ماهها در حجرهام تمرین میکردم که از دشنام و تحقیر و ضرب و شتم خم به ابرو نیاورم، روزی تاب نیاوردم. تف به صورت او انداختم. به او گفتم:
ـ بیناموس!
این اسمی بود که فتنه به او ...
مجموعه آثار بزرگ علوی (باقاب)
مجتبی آقا بزرگ علوی شهرت یافته به «بزرگ علوی» نویسنده واقع گرا، سیاست مدار ، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی بود که بیش از چهار دهه از نیمهدوم سده بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگ نامهنویسی نیز پرداخت. او را به همراه صادق هدایت و صادق چوبک از پدران داستان نویسینوین ایرانی می دانند. ...
دیو دیو
تا بهحال تنها و بیکس بودم. حالا که دارم اینها را سرهم میکنم، کسی دارم. غمگساری دارم و احساس میکنم که دل هردومان برای هم میتپد. اگر کسی پیش من نیست که با او درد دل کنم، این یادداشتها که از روی آنها شرح زندگی خود را ترتیب میدهم، انیس و مونس من هستند.
چشمهایش
برای فرنگیس عشق استاد ماکان باورکردنی نیست. اینکه او چگونه این همه سال تحمل کرده و ناگهان تصمیم گرفته احساس خفتهاش را در نقاشی چهره فرنگیس بیان کند تابلویی که راز زندگی این استاد چیرهدست را به همراه دارد و حالا بعد از مرگ استاد این راز بر دل فرنگیس سنگینی میکند. . .
نامهها و داستان گیله مرد
با دو دستش صورتش را پوشانده بود و در اتاق کوچکش، در اتاق گرم و مطبوعی که پردههای کلفت و خوشرنگ آنرا از دنیای خارج جدا کرده بود، راه میرفت. بیرون سرد بود و برف میآمد. بوران غوغایی راه انداخته بود. اما پردهها و در و پیکر محکم نمیگذاشت که سرما به درون اتاق نفوذ کند.