‹‹...هرگز نتوانسته بودم به زندگی خود شکلی بدهم، هرگز اخلاق و روحیه خود را کاملا قبول نکرده بودم، شاید به خاطر اینکه هرگز در زندگی به مشکلی برخورد نکرده بودم تا در مقابلش استقامت کرده، خود را شناخته و به دیگران بشناسانم. شاید هم به خاطر اخلاقم، که به همه چیز تمایل داشت، مدام خود را فدای این و آن میکردم. عاقبت از آنچه وحشت داشتم بر سرم آمده بود: من اصلا خود را نمیشناختم و هرگز برای خود حقیقتی درست نکرده بودم...››