هیجان کشفی که کرده بود و داغی حسی که او را ترغیب میکرد این کشف بکر! را به اطلاع رضا برساند، قوتی به بازوانش داد و او را، میان امواج غلتان آب، جلو کشید و وقتی به نزدیکی او رسید، دهان باز کرد تا خبر داغ خود را به رضا بدهد. اما، رضا ناگهان به زیر آب رفت و بعد دست او سروان را، که بهتزده روی سطح آب شناور بود، به زیر کشید.