رمان ایرانی

توپ شبانه

چراغ کشتی‌های بزرگ که خیلی دور بودند از ساحل کنار هم ردیف روشن بود. چند تا کشتی کوچک‌تر توی فاصله‌ بین ساحل و کشتی‌های بزرگ ایستاده بودند که چراغ آنها هم روشن بود. یک قایق موتوری به موازات ساحل داشت می‌آمد به سمت ما، بعد راه خودش را کج کرد و رفت به سمت کشتی‌ها. دو نفر توی قایق بودند که بارانی‌های زرد لیمویی شب‌نما تن‌شان بود. می‌رفتند سمت کشتی‌ها و شاید هم...

مرکز
9789643059934
۱۳۸۸
۱۶۸ صفحه
۹۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
جعفر مدرس صادقی
صفحه نویسنده جعفر مدرس صادقی
۲۳ رمان (Jafar Modarres-Sadeqi)
دیگر رمان‌های جعفر مدرس صادقی
شریک جرم
شریک جرم مردی را به اشتباه بازداشت کرده‌اند. او مجرم نیست. مردی که مجرم نیست از زندان آزاد می‌شود. یک نفر همه جا داد می‌زند من قاتلم، من کردم، من بودم که سینما را آتش زدم. این دو با هم راه می‌افتند توی خیابان‌ها، قدم می‌زنند، بستنی می‌خورند، اختلاط می‌کنند. هیچ‌کس حرف‌های آن‌ها را باور نمی کند. هیچ کدام مجرم نیست. شاید ...
گاوخونی (1 داستان)
گاوخونی (1 داستان) دیک دیویس، شاعر و نویسنده‌ی انگلیسی و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه اوهایو در کلمبوس، در مقدمه‌ای بر ترجمه‌ی انگلیسی کتاب " گاو خونی" می‌نویسد: رمان " گاو خونی" در نظر اول داستان ساده و روانی است که به شیوه‌ی آشنای انواع مشابه غربی روایت شده، اما سبک موجز و روان نویسنده همان‌قدر که به تاثیرپذیری او از ادبیات غرب مربوط ...
آب و خاک
آب و خاک مرد دوربین به دست از او خواهش کرد بیاید روی ایوان بگیرند و بعد خواهش کرد بروند توی ساختمان.... یک سالن خیلی بزرگ با سقف خیلی بلند... نیمی از سالن به این بزرگی صحنه نمایش بود و نیمه دیگر جای تماشاچی‌ها. صحنه نمایش را برای نمایشی که قرار بود به زودی اجرا شود آماده می‌کردند و تخته‌ها و صندلی‌های شکسته ...
کافه‌ای کنار آب
کافه‌ای کنار آب دیک می‌گه آخه این‌ که نمی‌شه. همه شاعرند، همه داستان‌نویس‌اند، همه استعداد دارند، همه یا کتاب چاپ شده دارند یا کتابشون زیر چاپه. دیک می‌گه توی این جمعیت به این انبوهی، من تنها کسی هستم که نه شعر می‌گم و نه داستان می‌نویسم و نه کتاب چاپ شده دارم و نه کتاب زیر چاپ. می‌گه دنیا را عمله‌ها و مهندس‌ها ...
مشاهده تمام رمان های جعفر مدرس صادقی
مجموعه‌ها