رمان ایرانی

1 چاه و 2 چاله و مثلا شرح احوالات

این قلم از سال 1323 تا به حال دارد کار می‌کند. گاهی مرتب و گاهی نه به ترتیبی. گاهی به فشاری درونی و الزامی؛ و اغلب بنا به عادت. گاهی گول؛ ولی بیشتر موظف یا به گمان ادای وظیفه‌ای. اما نه هرگز به قصد نان خوردن. آنکه صاحب این قلم است فکر کرده بود که هر چه پدرش از راه کلام خدا نان خورد بس است. و دیگر او نباید از راه کلام نان بخورد؛ چرا که سروکار او با خلق است. و شاید به همین دلیل معلم شد. در 1326. اما همین صاحب قلم مخفیانه به من گفته است که با همه دعوی باهوشی دو سه بار پایش به چاله رفته. که یکبارش خود چاهی بود. و گرچه بابت این دو سه لغزش آنچه باید شلاق خورده که: بله. این تو هم تخم دو زرده‌ای نیست و الخ... تو هم ته همان کرباسی هستی که دیگران سرش و غیره...

فردوس
9789643201890
۱۳۸۴
۷۲ صفحه
۹۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
جلال آل‌احمد
صفحه نویسنده جلال آل‌احمد
۲۹ رمان جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت‌الله طالقانی بود . دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او که همواره خواهان و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد. دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ...
دیگر رمان‌های جلال آل‌احمد
قصه‌های جلال (گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه جلال آل‌احمد) مجموعه داستان
قصه‌های جلال (گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه جلال آل‌احمد) مجموعه داستان صبح یک از روزهای دهه اول شهریور بیست بود. چیزی به ظهر نمانده بود. شهر زندگی معمولی خود را ادامه می‌داد. هیچ‌چیز تازه‌ای جز سربازان لخت و یکتا پیراهن، که چندین روز بود با یک پیت حلبی، میان شهر ولشان کرده بودند دیده نمی‌شد. سربازها هنوز به پیروی از یک عادت زورکی کورکورانه سه به سه و ردیف قدم بر ...
مدیر مدرسه
مدیر مدرسه زبان فارسی ...
مدیر مدرسه
مدیر مدرسه این کتاب رمانی اجتماعی و دربارة معلمی است که پس از ده سال تدریس، تصمیم می‌گیرد برای بهبود شرایط کاری خود مدیر یک مدرسة نوساز شود. جلال آل احمد در این رمان به مسئلة سیستم آموزش و پرورش یا ادارة فرهنگ زمان خود می‌پردازد و مشکلاتی که فرهنگیان و معلمان در آن زمان با آن دست به گریبان بودند را ...
سه تار
سه تار هیچ‌کس نفهمید چه طور شد. خود او هم ملتفت نشد. فقط وقتی که سه‌تار او با کاسه چوبی‌اش به زمین خورد و با یک صدای کوتاه و طنین‌دار شکست و سه‌پاره شد و سیم‌هایش، در هم پیچیده و لوله شده، به کناری پرید و او مات متحیر در کناری ایستاد و به جمعیت نگریست؛ پسرک عطرفروش که حتم داشت وظیفه‌ی ...
سه‌تار
سه‌تار هیچ‌کس نفهمید چه طور شد. خود او هم ملتفت نشد. فقط وقتی که سه‌تار او با کاسه چوبی‌اش به زمین خورد و با یک صدای کوتاه و طنین‌دار شکست و سه‌پاره شد و سیم‌هایش، در هم پیچیده و لوله شده، به کناری پرید و او مات متحیر در کناری ایستاد و به جمعیت نگریست؛ پسرک عطرفروش که حتم داشت وظیفه‌ی ...
مشاهده تمام رمان های جلال آل‌احمد
مجموعه‌ها